محمد خردمند
چند روزی است در بن بست رویاها گُمم
چند روزی است در بن بست رویاها گُمم چشم در گُل پای در گِل قلب در دریا گُمم مثل یک سرباز مظلومی که در دام…
تخمیس بر غزل جناب استاد رمزی عزیزی
تخمیس بر غزل جناب استاد رمزی عزیزی نسیم از شوق آغوش چمن دارد وزیدن را گل از شبنم بگیرد فیض آرام آرمیدن را نگیرد عنکبوت…
بیوفا
بیوفا پر از سکوت غمآلودهام پر از دردم به نام دوست چهها برسرم که آوردم من آنکه ترس جدا بودنش غمم میداد امید سبز وجودش…
بنشین چشم دلم سیر شود بعد برو
بنشین چشم دلم سیر شود بعد برو خیر اگر اندکی تاخیر شود بعد برو با نگاه حرف دل ما به هم آمیخته اند ذوب مثل…
ای نام روشن در دل هر کشور آزادی
ای نام روشن در دل هر کشور آزادی ای پرچم عدل و غرور سنگر آزادی ای واژهی گرم کتاب و دفتر آزادی ای روح رزم…
آنکه با روی چو مهتاب حیا را بکشد
آنکه با روی چو مهتاب حیا را بکشد بد ازآن نیم نگاهیست که ما را بکشد تیر چشمان قشنگش ز نماگاه حجاب جوهر قیمتی ی…
الوداع یا رمضان
الوداع یا رمضان ماه رحمت بود، مهرش را به دل جا کرد و رفت اشتیاق بودنش در سینه پیدا کرد و رفت نیستم دلواپس سالی…
از تنم رفته انرژی و توانم بی تو
از تنم رفته انرژی و توانم بی تو نوبهارم که گرفتار خزانم بی تو خوانده در بخت سراسیمه ی من لالایی آنگه میگفت به تن…
یک عالمی غم دارم و در عشق پابندم
یک عالمی غم دارم و در عشق پابندم دنیا تعجب میکند وقتی که می خندم گرچند دارد سینه ام از غصه می سوزد کم کم…
همسرایی با رهی معیری بزرگ
همسرایی با رهی معیری بزرگ آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم سردمهری بین که…
نازنینم آمدم مایل به دیدن نیستی
نازنینم آمدم مایل به دیدن نیستی عاشقی اما به کار عشق با من نیستی خوب میدانم بد اخلاقی و من با صد دلیل دوستت دارم…
مرغ شعر
مرغ شعر نباشی حس شادی در دل من جا نمیگیرد دگر بی عشق تو این زندگی معنا نمیگیرد من از روزی که با لبخند تو…
لبخند
لبخند تا تبسم بر لب قندت نمایان میشود بغض سنگین دلم یکباره درمان میشود چهره دلبر ، چشم هایت دلرباتر ای رفیق ماهتاب از جلوه…
گامی به سوی کویش، یعنی که پر کشیدن
گامی به سوی کویش، یعنی که پر کشیدن راه درازی رفتن، رنج سفر کشیدن پیمودن مسیرش با شور و عشق و مستی صد درد حس…
غوعای در خزان
غوعای در خزان نیست دردی ظاهرا از دادن جان تلخ تر دل بریدن گاهی میباشد دوچندان تلخ تر فقر فرهنگی سقوط ملک را دارد نوید…
عزیزانم زدل شیدایی عشقم
عزیزانم زدل شیدایی عشقم غریق بحر گوهر زایی عشقم همیشه شاد و شاداب و بهار از نسیم صبح جان افزایی عشقم تبسم بر لبانم چون…
شعر دوم استقبالیه رمضان
شعر دوم استقبالیه رمضان بعد عمری انتظاری به دلم خبر رسیده که بهار اهل ایمان، مهِی معتبر رسیده رمضان دوباره با شور و نوای بلبلانش…
روزی که حضور تو به این کلبه ام افتد
روزی که حضور تو به این کلبه ام افتد غم بر سر غم خاک شود، در قدم افتد با آمدنت خانه و کاشانه پر از…
دلی که مهر و محبت در آن اثر نکند
دلی که مهر و محبت در آن اثر نکند به مثل شاخه ی خشکیده ی ثمر نکند به سنگ خاره نگو سخت تر که قلبی…
در طبع زخم خورده هوای سرود نیست
در طبع زخم خورده هوای سرود نیست احساس را هر آنچه که بود و نبود نیست تا قامتت حضور اجانب رکوع کرد قرب خدا به…
حال و هوای مسجدالاقصی ی ما خونیست
حال و هوای مسجدالاقصی ی ما خونیست از طرح شوم آمریکا و نسل صهیونیست فرزند فاروق سپهسالار ما برخیز اهداف دشمن بار دیگر بر دگرگونیست…
تسکین
تسکین آنکه در بحران غم با من وفا داری کند درد قلبم را چو دکتر ها پرستاری کند دوست آن باشد که در عمق پریشان…
بیهمدرد
بیهمدرد دنبال یک همدرد یا یک شانه میگردم آخر از این اندوه و غم دیوانه میگردم قلبم درون سینه میگرید به تنهائیش با اینکه من…
بگذار غم از سهم دلم کام بگیرد
بگذار غم از سهم دلم کام بگیرد هر صبح رها سازد و هر شام بگیرد تا سینه نهانخانه ی عشق است رفیقم هر لحظه اجل…
ای گلبدن بیا زود، این انتظار تاکی
ای گلبدن بیا زود، این انتظار تاکی چشمم براه و قلبم، در غم دچار تاکی باز آی و کلبه ام را، روشن کن از حضورت…
آه ! خورشید ، تو می تابی و هی میگذری
آه ! خورشید ، تو می تابی و هی میگذری شاهدی بر همه اندوه و غم و در بدری میتوانی به همین عظمت خود یک…
اگر خوشحال اگر غمگینم از توست
اگر خوشحال اگر غمگینم از توست غم و شاد دل مسکینم از توست تو می باید بخندی تا بخندم تمام تلخی و شیرینم از توست…
از این سکوت تلخ و زمینگیر خسته ام
از این سکوت تلخ و زمینگیر خسته ام از نسل پای بسته به زنجیر خسته ام از شور بی شعوری و از شعر در شعار…
هزار مرتبه خوشبختی گر قطار آید
هزار مرتبه خوشبختی گر قطار آید نباشی در دل شعرم غزل چه کار آید از اینکه یخ زده لبخند های احساسم شکوفههای چمن نیز داغدار…
نواي سرد ميهن
نواي سرد ميهن سرود عشق در اندیشه ها پنهان نمی ماند دل بشکسته ی ما تا ابد ویران نمی ماند بخند ای هموطن با آن…
میبینی در آیینه نا آگاه میخندی
میبینی در آیینه نا آگاه میخندی میبینی در آیینهات یکماه میخندی گاهی به چشمت سرمه و گاهی رژ لبها میچرخی در گِرد خودت دلخواه میخندی…
مرغ آمین
مرغ آمین مرغ آمین دلم شد به قفس زندانی زندگی یکسره پیچیده به سرگردانی در نگاهم که به مانند پری می تابی عقل گوید که…
لبخند گهی بر لب ما هست ، گهی نیست
لبخند گهی بر لب ما هست ، گهی نیست با هیچکس از بود و نبودش گله ی نیست صد کشته جوان و به دو صد…
کم کم زمام اختیارم رفت از دستم
کم کم زمام اختیارم رفت از دستم گم کرده ام خود را نمیفهمم کجا هستم هر لحظه با صد استرس در انتظار تو در لابلای…
فصل پاییز اگر رفت بهاری آید
فصل پاییز اگر رفت بهاری آید فرض کن گرتو نباشی به چه کاری آید ؟ درد میروید از این اشک به کشت دل ما تو…
عاشق دلسرد
عاشق دلسرد آه! میپرسی غمی داری به دل یا درد؟! نه! بعد تو احساس هم تنها رهایم کرد نه! سفرهی دل را به هرکه گسترانم…
شعر جدید
شعر جدید تک بیت شعر، خاطرهی درد آور است حال و هوای هرغزل اکنون مکدر است بعد از وداع مردی که دلداده بود گفت: ای…
رمضان ماه شرف ماه دعا خوش آمدی
رمضان ماه شرف ماه دعا خوش آمدی بنوازی به عبادت دل ما خوش آمدی رمضان، فرصت محدوده و محبوب خدا ای امید دل بی نای…
دلی با درد ها خو کرد، درمان را نمی فهمد
دلی با درد ها خو کرد، درمان را نمی فهمد به مثل برگ پاییزی که باران را نمی فهمد کسی در انزوایی جهل عادت کرد،…
در صدا نام تو همنام تو کس می گیرد
در صدا نام تو همنام تو کس می گیرد دل من سخت حسود است نفس گیرد اسم تو مثل خودت خاص خودت باشد بس نام…
جا مانده ها
جا مانده ها آنچه از دیروز بر امروز و فردا مانده است داستان عشق قیس و نام لیلا مانده است آن که درد عشق با…
ترانه رمضان
ترانه رمضان مرحبا ماه گرامی و صفا باز آمد ماه عشق و عمل و مهر و وفا باز آمد عابد ماه مبارک به خدا نزدیک…
بیا و حال اهل درد بشنو
بیا و حال اهل درد بشنو غم داغ و سرود سرد بشنو ببین بعد از جدایی ها زمانه… چه حالی بر سرم آورد؟ بشنو فقط…
به تو از عشق سخن گفته و عاشق شده که
به تو از عشق سخن گفته و عاشق شده که با همه سختی به این درد ، موافق شده که تا ترا در خم و…
ای که عشق ساده و بی درد سر میخواستی
ای که عشق ساده و بی درد سر میخواستی در دعایت از خدایت بیشتر میخواستی آخر این امید ناممکن به مقصد می رسید از خدا…
آنکه درد عشق را پیدا و پنهان می کشد
آنکه درد عشق را پیدا و پنهان می کشد سرنوشت تیره تر با قلب ویران میکشد ساده عاشق می شود یک مرد اما عاقبت درد…
آغاز ماجرا
آغاز ماجرا تک بیت شعر نابت، آغاز ماجرا بود پیغام آشنایی، بر یار آشنا بود آوای دلنشینی، در وقت تلخکامی بر فکر و شعر شاعر،…
آره بس کن دلم از درد کشیدن سیر است
آره بس کن دلم از درد کشیدن سیر است زخم های سخنت تیز تر از شمشیر است گفته بودم که « تو دنیای منی »…
نیست دردی ظاهرا از دادن جان تلخ تر
نیست دردی ظاهرا از دادن جان تلخ تر دل بریدن گاهی میباشد دوچندان تلخ تر فقر فرهنگی سقوط ملک را دارد نوید فقر تلخ اما…
نو بهار از خنده ی سبز تو زیبا می شود
نو بهار از خنده ی سبز تو زیبا می شود تا بخندی غنچه های تر، شگوفا می شود اصلا آرایش متاعی نیست پیش حسن تو…