محمد خردمند
نیت عشق
نیت عشق آخر چه ساده ساده به این درد خو گرفت مردی که دید، مهر تو بی گفتگو گرفت معنا نداشت بعد تو خندیدن و…
نباشی خنده احوال لبانم را نمی گیرد
نباشی خنده احوال لبانم را نمی گیرد و لبریزم کس از من استکانم را نمی گیرد از آن روزی که رفتی انتظار مردنم اما چرا…
من تشنهی محبتم ای مهربان من
من تشنهی محبتم ای مهربان من لبخند توست روشنی بخش جهان من عادت نموده، بیتو دلم تنگ میشود ای عشق لحظههای من ای روح و…
محمد ای رسول مهربانی دوستت دارم
محمد ای رسول مهربانی دوستت دارم رسول عشق و نور جاودانی دوستت دارم محبت از لب و لبخند تو سرچشمه میگیرد بگوید هرکسی با هر…
گر نباشی
گر نباشی گر نباشی خدا نخواسته هم ، کس در این سینه ام نمی گنجد تا که عشق تو در دلم دارم ، اثر درد…
کجایی؟ بی تو روح زندگی احساس کم دارد
کجایی؟ بی تو روح زندگی احساس کم دارد کجایی ؟! بی تو حتی خنده ام آهنگ غم دارد بتاب ای ماهتاب ، ای تک رفیق…
عشق را وقتی شکار آرزو کردند خلق
عشق را وقتی شکار آرزو کردند خلق پای خود در باتلاق غم فرو کردند خلق نیست دیگر سینه ها آرامگاه عشق و مهر تا که…
صد سلامی به حضرت دوست
صد سلامی به حضرت دوست به ﺗﻮ اﻱ ﺭﻫﺒﺮ ﻓﺮﺯاﻧﻪ و ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ اﻱ ﺧﻮب ترین ﺧﻮب ترﻳﻦ ﺧﻮﺏ ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ اﻱ…
سرود عشق در اندیشه ها پنهان نمی ماند
سرود عشق در اندیشه ها پنهان نمی ماند دل بشکسته ی ما تا ابد ویران نمی ماند بخند ای هموطن با آن که غم داری،…
دیدم رفاقت در دل یک مرد جان می داد
دیدم رفاقت در دل یک مرد جان می داد وقتی رفیقش دست یارش را تکان می داد پاس محبت را سگان قریه می فهمند گرچند…
دستم بگیر و راهی بازار خویش کن
دستم بگیر و راهی بازار خویش کن تنها و بیقرار تو ام ؛ یار خویش کن گفتی مرا به شوق بخوان تا بخواهمت من آمدم…
خنده کن قلب غم آلود جهان شاد شود
خنده کن قلب غم آلود جهان شاد شود تا دل از استرس و دلهره آزاد شود مزرع خشک محبتکده گلشن گردد و سکوتم که به…
تک درختی به دشت تنهای ، زخمی ی دشنه های پاییزم
تک درختی به دشت تنهای ، زخمی ی دشنه های پاییزم بی تو این روزهای بارانی ، از غم دوری اشک میریزم بی تو این…
پیچیده خون در چشمهایت آه ای اقصی
پیچیده خون در چشمهایت آه ای اقصی کس نیست باتو در غمت همراه ای اقصی افتاده هرسو دست و پای کودک و مادر کس نیست…
به مناسبت شهادت حضرت دکتور
به مناسبت شهادت حضرت دکتور بال و پرنده هست ؛ غرور عقاب نیست باز است سقف بام ؛ به پرواز تاب نیست در سرخط نوشته…
ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻬﻞ ﻭ ﺟﻨﮓ ﻭ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻬﻞ ﻭ ﺟﻨﮓ ﻭ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﭘﯿﺮﻭﺯ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺣﺮﻑ ﺣﻖ ﺩﺭ ﺑﺮﮔﻪ ﮔﺮ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ…
ای عزیزانم نوای همنوایی بهتر است
ای عزیزانم نوای همنوایی بهتر است وحدت فکری و صلح و آشنایی بهتر است عشق را آیینه دار فطرت و اندیشه کن از غبار کینه…
امید را به بستر رؤیا کتک زدند
امید را به بستر رؤیا کتک زدند لبخند را به حسرت معنا کتک زدند در گوشه های سینه ی پر درد زندگی احساس را به…
از گناه
از گناه ای خانقاه پیکر بیمار، از گناه افتاده کنج سینهی افگار ، از گناه بسیار درد دیده و حسرت کشیده است برگشته با هزیمت…
آتش جهل به هر دهکده افروخته اند
آتش جهل به هر دهکده افروخته اند خرمن دانش و فرهنگ وطن سوخته اند ملت ساده دل از دور تماشا دارند چشم ها بسته و…
یارب ببخش ! بندۀ گم کرده راه را
یارب ببخش ! بندۀ گم کرده راه را بیچاره را و عاجز بی سر پناه را آنکه همیشه از نظر کوتۀ خودش بگرفته در دوراهه…
نسیم بهشت
نسیم بهشت نسیم جنت از کوه و کنار کعبه میآید نوای روحبخش از کوهسار کعبه میآید قدم با شوق بردار ای مرید وصلت ای عاشق…
مونس دلبند
مونس دلبند بر طبع بشر مونس و دلبند کتاب است با پند کند حال تو خرسند کتاب است اندیشه و افکار همه نخبه ی تاریخ…
محترم تا میتوانی ظالم و غدار باش
محترم تا میتوانی ظالم و غدار باش با ستمکاران شهرت یاور و همکار باش اختطاف و چور و غارت کن تمام ملک را مافیایی قاتلان…
گرگان عفت پرسه در هر بیشه ی دارند
گرگان عفت پرسه در هر بیشه ی دارند سنگ جفا بر پیکر هر شیشه ی دارند با طرح های تازه تر تخریب های بیش پیداست…
قصهی عاشقی از کیسه برون آوردم
قصهی عاشقی از کیسه برون آوردم داستان دگر از فصل جنون آوردم تا جوان شد هوس عشق جوانتر می شد دیده ام از غم ناچیز…
عشق در سینهی -مخروبهء- مهمان نشود
عشق در سینهی -مخروبهء- مهمان نشود در دلی هست که از مرگ هراسان نشود عشق -ارچند- گره خوردهی پیچاپیچ است مشکلی نیست به لبخند تو…
صادقانه می رزمیم، در رکاب آزادی
صادقانه می رزمیم، در رکاب آزادی شوق دیگری دارد، انقلاب آزادی کودکان این میهن، با غرور تاریخی عاشقانه می بیند، هرکه خواب آزادی علم و…
سخن از دایره ی عشق فراتر رفته
سخن از دایره ی عشق فراتر رفته اختیار دلم از دست خودم در رفته ساده جا کردی به دل آه از این سادگی ها خبر…
دوستت دارم
دوستت دارم محمد ای رسول مهربانی دوستت دارم رسول عشق و نور جاودانی دوستت دارم محبت از لب و لبخند تو سرچشمه میگیرد بگوید هرکسی…
دل درون قفس سینه ی من جا مانده
دل درون قفس سینه ی من جا مانده مثل مرغی که به دامی تک و تنها مانده حسرت دامن آغشته به خون را بکشد مادری…
خاطرهی عشق
خاطرهی عشق دلی که مهر و محبت در آن اثر نکند به مثل شاخه ی خشکیده ی ثمر نکند به سنگ خاره نگو سخت تر…
تک درخت تنهایی
تک درخت تنهایی تک درختی به دشت تنهای ، زخمی ی دشنه های پاییزم بی تو این روزهای بارانی ، از غم دوری اشک میریزم…
پیش اندوه نبودت درد کم میآورد
پیش اندوه نبودت درد کم میآورد زیر بار غصهها هر مرد کم میآورد نیستی قلبم قرارش نیست، در بیتابیاش… دورهگردی های یک ولگرد کم میآورد…
به مثل رود تا آخر سقوط آبشاران را
به مثل رود تا آخر سقوط آبشاران را نمیفهمد دلم شیب و فراز این خیابان را غم از عمر گرانم آنچنان با مزه میخورد که…
آیینه ی احساس های خوب من مادر
آیینه ی احساس های خوب من مادر در بوستان واژه ها مرغوب من مادر تصویری از لطف خدای مهربانی هاست لطفی که دارد بانوی محبوب…
ای جلوه گاه پرتو خورشید ای مادر
ای جلوه گاه پرتو خورشید ای مادر ای همجوار واژهی توحید ای مادر روشن شود هر تیرگی از حسن لبخندت مهتاب ما در زندگی تابید…
امشب که شیرین کردی از لبخند کامم را
امشب که شیرین کردی از لبخند کامم را مهتاب من ! روشن نمودی بزم شامم را در تنگنایی غصه و تردید می مردم از شهد…
از گذشتهها
از گذشتهها دیریست به دام غمت ای یار! اسیرم چون بلبل آشفته به گلزار؛ اسیرم تیر نگهت لشکر احساس شکسته من با غم تو در…
آتش گرفته یارب ، بر آستان مسلم
آتش گرفته یارب ، بر آستان مسلم در خاک و خون فتاده طفل و جوان مسلم با هر بهانه هرجا، ظلم است و جبر و…
یارب آن کس که به خلوت کده اش جای تو نیست
یارب آن کس که به خلوت کده اش جای تو نیست چه خراب است همان سینه که مأوای تو نیست کهکشان، راه به سوی تو…
نمی پرسی چرا ؟
نمی پرسی چرا ؟ ای که می بینی پریشانم نمی پرسی چرا ؟ عاشق سر در گریبانم نمی پرسی چرا ؟ گفته بودی شغل صیادان…
من از شوهر نمیترسم من از همباق میترسم
من از شوهر نمیترسم من از همباق میترسم از امباقی که گوید حرفهای ناق میترسم چه فرقی میکند گر سیر باشم یا شکم گُشنه از…
محمد امینی __ ماه نازنینی
محمد امینی __ ماه نازنینی بندهی خوب خدای رب العالمینی جان من فدایت __ میمیرم برایت سرمهی چشمان بسازم خاک قدمهایت نور قلب و جانی…
گر خنده کنی قهر کنی می ارزد
گر خنده کنی قهر کنی می ارزد آواره به هر شهر کنی می ارزد وقتی تو بریزی شربتی در کامم آماده اگر زهر کنی می…
قدس سرمیخواهد
قدس سرمیخواهد قدس در هَجمه ی تیر است سپر میخواهد پیکر زخمی ی اقصی یِ تو سر میخواهد ضجه دارد در و دیوار حرم، میگرید…
عشق در دامن پرخون تو سر می ماند
عشق در دامن پرخون تو سر می ماند مثل یک طفل به آغوش پدر می ماند کودکان از عطش جهل و جدل می میرند و…
شوق گناهم داری
شوق گناهم داری گاه گاهی هوس دیدن ما هم داری ! با چنین سنگدلی ترس خدا هم داری گرچه از کبر کسی هیچ به نازت…
زندگی
زندگی زندگی گاهی به ما هدیهی نابی دارد گاهی از جنس همان هدیه عذابی دارد کامها تشنهی عشقاند مگر حیف، جهان… از وفا نقشهی افسردهسرابی…
دوست میدارمت انگار نمیفهمیدی
دوست میدارمت انگار نمیفهمیدی بیقرار تو ام ای یار نمیفهمیدی “روزها فکر من این است و همه شب سخنم” عشق را چون کنم اظهار نمیفهميدی…