مهمان ناخوانده

مهمان ناخوانده ” تو مگر در به دری خانه نداری ای بغض ؟ ” که مرا هیچ به حالم نگذاری ای بغض هرشب و نیمه…

ادامه مطلب

مرغ دعا که از قفس سینه سر کشید

مرغ دعا که از قفس سینه سر کشید از تنگنای حنجره تا اوج ، پر کشید در کهکشان عشق و ارادت ستاره شد چون در…

ادامه مطلب

لبت شیرین تر از شهد و زبانت نیشکر باشد

لبت شیرین تر از شهد و زبانت نیشکر باشد خوشا بر تشنه کامی، کامش از کام تو تر باشد چه لذت می برد هر واژه…

ادامه مطلب

کجایی ؟! بی تو روح زندگی احساس کم دارد

کجایی ؟! بی تو روح زندگی احساس کم دارد کجایی ؟! بی تو حتی خنده ام آهنگ غم دارد بتاب ای ماهتاب ، ای تک…

ادامه مطلب

غزل بهاری

غزل بهاری مرحبا فصل بهار آمده لبخند آرید غنچه از باغچه ی لطف خداوند آرید مثل گل بر رخ هر دوست تبسم بکنید شاخه در…

ادامه مطلب

طفل اندیشه ام از غصه روانی شده است

طفل اندیشه ام از غصه روانی شده است غنچه پژمرده و احساس، خزانی شده است آشنا در غم من شاد و به شادیست شریک سینه…

ادامه مطلب

شاه رسولان

شاه رسولان محبوب قلب و شاه رسولان محمد است خورشید تابناک دل و جان محمد است زیبا ترین، قشنگ ترین ماه آسمان حقا که افتخار…

ادامه مطلب

رسول الله فدای روی ماهت

رسول الله فدای روی ماهت دوعالم صدقه‌ی نیم نگاهت جمالت نور می‌بخشد به خورشید سیاهی شب از موی سیاهت کتاب و دفتر و شعر و…

ادامه مطلب

دستی که وفا می طلبد بوسه زنیدش

دستی که وفا می طلبد بوسه زنیدش چشمی که حیا می طلبد بوسه زنید ش عشقی که ادب زینت و آئینه او شد در قلب…

ادامه مطلب

داشت عاشق می شد، اما خاطرش دلگیر بود

داشت عاشق می شد، اما خاطرش دلگیر بود داشت کابوسی که بر عاشق شدن تعبیر بود ساده باور کرد لبخند کس و حرف کسی دیرتر…

ادامه مطلب

تو اگر نباشی جایت غم و آه خواهد آمد

تو اگر نباشی جایت غم و آه خواهد آمد که ثواب اگر نباشد به گناه خواهد آمد چکنم گلایه از بخت بدم که زود رفتی…

ادامه مطلب

تا تو نباشی قافیه افسرده می شود

تا تو نباشی قافیه افسرده می شود گلواژه ها خزان زده، پژمرده می‌شود دنیای من بدون تو تنگ است و آسمان چون سقف کلبه های…

ادامه مطلب

بهار بی تو در دلتنگی ی پائیز می ماند

بهار بی تو در دلتنگی ی پائیز می ماند من اینجا درد اینجا خاطراتت نیز می ماند غزل در ورطه ی گرداب افکار تهی از…

ادامه مطلب

با سادگی لبخند تو آرامش من

با سادگی لبخند تو آرامش من دزدیده قرار فکر و آسایش من هرچه که دلت خواست بجا آوردی ای کاش بجا بیاوری خواهش من محمد…

ادامه مطلب

اي كاروان قافله سالار در مسیر

اي كاروان قافله سالار در مسیر جا مانده اید خسته و بیمار در مسیر هر لحظه ما به زنگ خطر گوش میکنیم ای وای پس…

ادامه مطلب

اندیشه ناب

اندیشه ناب در سینه ها ز عشق و محبت اثر مجو از باغ زرد و سرد زمستان ثمر مجو در انزوای فکر بشر زار خفته…

ادامه مطلب

آسمان با دیدنت انگار شاعر می شود

آسمان با دیدنت انگار شاعر می شود اشک میریزد به پایت زار ، شاعر می شود واژه واژه شوق خود را مثل گلهای سفید میفرستد…

ادامه مطلب

از بس که با شیطان رفیق و با تو درگیرم

از بس که با شیطان رفیق و با تو درگیرم از حجم سنگین گنه در بچگی پیرم هر روز درد تازه ی بر روح زخم…

ادامه مطلب

یارب چه کسی پیش تو درویش تر از من

یارب چه کسی پیش تو درویش تر از من بیگانه تر از خویشتن و خویش تر از من تنها نگذارم که شبیخون زده گرگان در…

ادامه مطلب

نعره های سبک‌بار

نعره های سبک‌بار اینجا که نعره های سبکبار می‌زنند نام ستم به هر در و دیوار می‌زنند ظاهر به نام خدمت ما در حضور خلق…

ادامه مطلب

من و تنهایی و شوق نگاهت

من و تنهایی و شوق نگاهت دلم را برده رویی مثل ماهت سحر تا شام با عشق تو مستم به شب ها انتظار صبح گاهت…

ادامه مطلب

مرا مردی که راه عشق را پیمود می‌فهمد

مرا مردی که راه عشق را پیمود می‌فهمد بلی! حال پریشان را پریشان زود می‌فهمد رسیدن تا بلندی نیست با تن پروری ممکن عذاب سوختن…

ادامه مطلب

لبخند بزن اگرچه غم دارد دل

لبخند بزن اگرچه غم دارد دل این سال فقط بهار کم دارد دل لبخند بزن اگرچه از حرف رقیب آذوقه ی شام خویش سم دارد…

ادامه مطلب

کاشکی دیگر نباشد حرفی از ای کاش ها

کاشکی دیگر نباشد حرفی از ای کاش ها کاش دور ازسینه کینه صحبت از پرخاش ها کاش تابم همچو خورشید جهان افروز تا کور گردد…

ادامه مطلب

عید قربان آمده قربان تو

عید قربان آمده قربان تو ای خداجان صدقه‌ی احسان تو کاشکی همراه رسول خدا در بهشتت می‌شدم مهمان تو عید پر از نور و صفا…

ادامه مطلب

صنم یا صمد

صنم یا صمد گر نباشی خدا نخواسته هم ، کس در این سینه ام نمی گنجد تا که عشق تو در دلم دارم ، اثر…

ادامه مطلب

سینه ها با درد های تازه عادت کرده است

سینه ها با درد های تازه عادت کرده است مرگ‌هم با ما که بی اندازه عادت کرده است غصه در شریان های ماست جاری جای…

ادامه مطلب

دیدنت داشت به من یک هیجان دگری

دیدنت داشت به من یک هیجان دگری عقل شد خیره و دل رفت جهان دگری تا ندیدم سخن عشق نمی دانستم عاشقی، ساخته دیوانه جوان…

ادامه مطلب

دل بی عشق

دل بی عشق نمی دانی که بی تو از تمام شهر دلسردم جدا از کوله بار عقل و احساسات میگردم به آنهای که تنها عشق…

ادامه مطلب

در سوگ کابل

در سوگ کابل پروردگارا! کشورم در خون شناور شد گل غنچه ها با باد تند جنگ پر پر شد مادر نوایی صلح در گوش پسر…

ادامه مطلب

چشم چرانی جرم است

چشم چرانی جرم است چکنم دست از این عشق کشیدن مشکل در تصور چه قدر ساده ؟! رسیدن مشکل عقل گفتا نکنی چشم چرانی جرم…

ادامه مطلب

تا عشق تو در واهمه پیداست عزیزم

تا عشق تو در واهمه پیداست عزیزم گلواژه به مدح تو شگوفا ست عزیزم لبخند تو در پرورش قافیه ی شعر بر طبع من اعجاز…

ادامه مطلب

بهار باز آمد

بهار باز آمد دوباره آمد و در دل قرار باز آمد عزیز دل، گل مرغوب، یار باز آمد پس از جدایی جانکاه و درد‌های فراق…

ادامه مطلب

بار دیگر به تماشا گه ماه آمده ام

بار دیگر به تماشا گه ماه آمده ام نور میخواهم و در شام سیاه آمده ام دلم آرام ندارد به شب تنهایی گرچه بستی به…

ادامه مطلب

ای عقل کل! به حال دلم یک نگاه کن

ای عقل کل! به حال دلم یک نگاه کن محض رضای عشق، گهی اشتباه کن ای شیخ! پاک بازیی دنیا تقلب است گاهی برای وصلت…

ادامه مطلب

آن که تظاهر نمود ، گفت تویی یار من

آن که تظاهر نمود ، گفت تویی یار من سعی کند بعد از آن در پی آزار من گرچه از اول نبود، جاذبه ی عشق…

ادامه مطلب

از مکر و چل و دو رنگی ها دلخونم

از مکر و چل و دو رنگی ها دلخونم بی لیلی دوسه سال شده مجنونم از مهری که گرچند ی موقت باشد با سادگی ام…

ادامه مطلب

اختیار دل

اختیار دل سخن از دایره ی عشق فراتر رفته اختیار دلم از دست خودم در رفته ساده جا کردی به دل آه از این سادگی…

ادامه مطلب

یارب ترا به خلوت روؤیا طلب کنم

یارب ترا به خلوت روؤیا طلب کنم با اشتیاق در دل شبها طلب کنم در گردباد حادثه ها لحظه‌ای عطش زمزم به صنع لطف کف…

ادامه مطلب

نقش بلا

نقش بلا مثلی که در حاجت خدا را آدرس دادند در هر تباهی ملک ما را آدرس دادند پرسیدم از تاریخ های رزم و میدانش…

ادامه مطلب

من مسلمانم بلی از نسل بیداریستم

من مسلمانم بلی از نسل بیداریستم مثل دریا در دل فرهنگ ها جاریستم اعتباری نیست بر سمت و نژادم بعد از این افتخارم نیست (…

ادامه مطلب

محمد کرد در دنیا ظهور آهسته آهسته

محمد کرد در دنیا ظهور آهسته آهسته به هر ظلمت سرا تابید نور آهسته آهسته جهان ســنـگ دل را اشتیاق مهربانی داد محبت شد به…

ادامه مطلب

گهی در خلوت تنهایی خود

گهی در خلوت تنهایی خود یادی از خاطره های دل تنگم دارم به تو می اندیشم با تو صحبت دارم به خودت می خوانم دفترم…

ادامه مطلب

کسی که مست خودش هست داستان دارد

کسی که مست خودش هست داستان دارد میان سینه ی خورشید، آستان دارد تمام گیتی به اندیشه ی تو قد ندهد که فکر باز، به…

ادامه مطلب

غزال طبع بشر بی شکار می میرد

غزال طبع بشر بی شکار می میرد حلاج ما به بلندای دار می میرد زخون ملت ما جاده ها شده رنگین به مثل لاله به…

ادامه مطلب

صلح با چتر نجات از راه می آید بخیر

صلح با چتر نجات از راه می آید بخیر حاصل اشک و دعا و آه می آید بخیر های یعقوب دست از امیدواری برندار یوسف…

ادامه مطلب

سینه ام پر از گریه، دیده ها تبسم داشت

سینه ام پر از گریه، دیده ها تبسم داشت درد ها کشید اما… شرم حرف مردم داشت خنده های اجباری قاب صورتم گشته هر رفیق…

ادامه مطلب

دیریست نیستی و به قلبم قرار نیست

دیریست نیستی و به قلبم قرار نیست می دانی درد سخت تر از انتظار نیست مائیم و فصل نازک اندیشه های سرد سَیر نگاه گرم…

ادامه مطلب

دکترای عشق

دکترای عشق خوش باد حال آنکه شود مبتلای عشق لطف خداست مرهم درد و دوای عشق بر ما که درد دیده و ماتم کشیده ایم…

ادامه مطلب

خوشم از عشق که زیبایی پی‌هم دارد

خوشم از عشق که زیبایی پی‌هم دارد چکنم آه! که لبخند ترا کم دارد آسمان تیره شود در نظر روشن عشق تا ببیند نگه‌ی شوخ…

ادامه مطلب