عاشقی اما به کار عشق با من نیستی
خوب میدانم بد اخلاقی و من با صد دلیل
دوستت دارم که ناداناستی کودن نیستی
عشق آخر میدهد تعلیم و تلقینت که تو
نازبو هستی اگر چندی به گلشن نیستی
تک غزال وادیی عشقاستی من پشت شکار
در غزل ها رامی و اهل رمیدن نیستی
من ز کنعان تعقل آمدم مصر جنون
ای عزیز مصر در فکر خریدن نیستی ؟!
دانه پاشیدی به دامت تا که پابندم کنی
بیوفا حالا که گیرم با سرو تن ؛ نیستی
شعر بی یاد قشنگ تو دروغی بیش نیست
حشو باشد بیت اگر وقت سرودن نیستی
خوب میدانی که میدانم نگاهت را و باز …
هم تظاهر میکنی مایل به دیدن نیستی
محمد خردمند