چند روزی است در بن بست رویاها گُمم

چند روزی است در بن بست رویاها گُمم
چشم در گُل پای در گِل قلب در دریا گُمم
مثل یک سرباز مظلومی که در دام مغل
نی بمیرد نی بماند لحظه‌ی تنها ، گُمم
عشق مانند خروش بحر در دنیای من
مثل کشتی در دل طوفان وحشت‌زا گمم
حلقه ی چشم تو گردابیست، در امواج آن
مثل ماهی نیستم اما ز سر تا پا گمم
مثل اینکه دیدن تو بال و پر می بخشدم
تا تو می آیی پرستو وار در بالا گمم
شادمانم اینکه می آیی ولی با نازهات
مثل شیشه در هجوم سنگ بی پروا گمم
محمد خردمند
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *