گزیده اشعار احمد محمود امپراطور
نفس تا میکشم سوز دلم بسیار میگردد
نفس تا میکشم سوز دلم بسیار میگردد دل دیوانه ام در کوچه ای دلدار میگردد بهای جنس بی همتا بگیرد عقل مالک را به چند…
کشور آرزو
کشور آرزو فکر و هوشم بخدا رنگ تماشا ببرد از در خانه ی دل جانب صحرا ببرد موج از عشق و جنون است ز سر…
شیرین زبان مه رخ و نازک ادا بیا
شیرین زبان مه رخ و نازک ادا بیا با شاخسار غنچه و سبزین ردا بیا ارزان کن عطر پیرهن و بوی عشق را همچون بهار…
ز خود رفتم و باز عاشق شدم
ز خود رفتم و باز عاشق شدم سر آغازِ شرح حقایق شدم گرفتم ز سر رشته ای خاطرات به فکر غزل های سابق شدم دماغم…
دلبرم را عشقِ طوفانی کم است
دلبرم را عشقِ طوفانی کم است نخره ها و کاکل افشانی کم است دوستی ها در جهان بازاری شد یاری و پاسی نمکدانی کم است…
در خون طپیدم و به تماشا نیامدی
در خون طپیدم و به تماشا نیامدی در کوی این غریبه ای تنها نیامدی باران شدی به دامنه ها اشک ریختی چون چشمه سار جانب…
تا ز چشمِ تو و از چشمِ جهان غلطیدم
تا ز چشمِ تو و از چشمِ جهان غلطیدم از همه زندگی و تاب و توان غلطیدم زخمِ ناسورِ فراقِ تو ز من شادی گرفت…
به آن نگار که رفت از کنار میگریم
به آن نگار که رفت از کنار میگریم به روزِ گشته یی این روزگار میگریم چو بلبل که خزان آید و بمیرد گل به کوچه…
اینجا دلم گرفته و دلگیر میزنند
اینجا دلم گرفته و دلگیر میزنند اینجا به عشق وعاطفه شمشیر میزنند اینجا روال در بدری در شگفتن است اینجا شگون هر چه به تقدیر…
امشب از مهر و محبت بوسه بارانت کنم
امشب از مهر و محبت بوسه بارانت کنم مست خود را از لب و چاه یی زنخدانت کنم از نگین آفتابِ چرخ سازم خاتم ات…
میدانی عاشقم تو چرا می رهانیم
میدانی عاشقم تو چرا می رهانیم بر باد میدهی گل باغی جوانیم این منصفانه نیست که با صد هزار اُمید در داری نا امیدی و…
کنم فخر بر تو ای لعل بدخشان
کنم فخر بر تو ای لعل بدخشان که هستم زادهء لعل بدخشان بنوشد هر که از آن جرعهء آب شود دانشور در مُلک آداب بُوَد…
شود که نامه به نام تو سر کنم امشب
شود که نامه به نام تو سر کنم امشب فلک به ناله ای خود با خبر کنم امشب اگرچه قسمتم آوارگی شد آخر کار ز…
ز حلقه ای چشم مست تو تیر خطا نمیشود
ز حلقه ای چشم مست تو تیر خطا نمیشود غیر تو هیچ کس بمن عقده گشا نمیشود در طلب تو میطپد سینه ای دردمند من…
دل را به اشکِ دیده ای خود مومیا کنم
دل را به اشکِ دیده ای خود مومیا کنم ترکِ حضورِ مجلسی نا آشنا کنم از بس برهنه گشته سخن در حریم لفظ باید ز…
دانی ایدوست ز پا تا به سرم میسوزد
دانی ایدوست ز پا تا به سرم میسوزد هم مرا بستر و بالینِ پَرم میسوزد یک نیستان نکند ناله ای قلبم را بس ناله ای…
بی من بهر کجا که روی خار می شوی
بی من بهر کجا که روی خار می شوی از هست و بودی زندگی بیزار می شوی دیگر تو سرو ِ سبز و، گلستان هوس…
بمناسبت چهل دومین سالروز وفات حضرت مولانا خال محمد خسته
بمناسبت چهل دومین سالروز وفات حضرت مولانا خال محمد خسته امروز میهن ما دارد هوای خسته با رنج و انتظاری صبر آزمای خسته شوق طپیدن…
اینجا دلم گرفته و دلگیر می زنند
اینجا دلم گرفته و دلگیر می زنند اینجا به عشق وعاطفه شمشیر می زنند اینجا روال در بدری در شگفتن است اینجا شگون هر چه…
اگر نظر به منی بینوا کنی چه شود؟
اگر نظر به منی بینوا کنی چه شود؟ ز خاطرات کمی یاد ها کنی چه شود؟ دلت نمی شود از من بلب بر ِ نامم…
مهر و کرامت تو از صد هزار بالاست
مهر و کرامت تو از صد هزار بالاست دریای رحمت تو از صد هزار بالاست ما را چه آزمایی رحم و تفقد کن ملکِ صلابت…
قدمت روی چشم جانب ما آمده ای
قدمت روی چشم جانب ما آمده ای بهر درمان همه درد، دوا آمده ای خانه ای دل که به ویرانه مبدل شده بود شدی معمار…
شود بباغی تو من ناله ای شبانه کنم؟
شود بباغی تو من ناله ای شبانه کنم؟ به روی تو نگه ای گرم و عاشقانه کنم؟ چو عندلیب مهاجر بخود پناهم ده به سرو…
روزِ شادِ ما چو روزِ محشر است
روزِ شادِ ما چو روزِ محشر است زندگانی غصه و دردِ سر است میکشیم ادبار و رنج جاهلان بخردان در نزد جاهل چاکر است بر…
دل در هوای سرو روان کوچ میکند
دل در هوای سرو روان کوچ میکند از آسمان ستاره ای جان کوچ میکند آیینه ها گرفت عرق شرم و انفعال جوهر ز کوی شیشه…
خوردم به سینه از تو بچندین هزار زخم
خوردم به سینه از تو بچندین هزار زخم دیگر نمانده جا که زنی بار، بار زخم ما و تحمل و سر تعظیم و پاس عشق…
بی تو کی شام ِبرات و صبح عید است مرا
بی تو کی شام ِبرات و صبح عید است مرا بی تو هر لحظه فقط مرگ شدید است مرا بی تو از طعنه ای فرصت…
بلبل عشق
بلبل عشق به عشق هر چه باشد تکامل کند به همت خس و خار را گل کند رگِ شبنم افتد به سیر نمو گلستان که…
این جهان باشد چو صحرای سپنج
این جهان باشد چو صحرای سپنج تازه میگردد به هرجا درد و رنج بی خبر از بود و نابودیم ما خفته ایم چون مار در…
اگر تو باز نگردی
اگر تو باز نگردی ز غصه خواهم مُرد به پشت پنجره ها به نیمه ی شب ها بیاد خاطره ها بیاد خاطر شیرین آخرین نگه…
یاد تو آورم به هوایت جنون کنم
یاد تو آورم به هوایت جنون کنم خود را به عشق بار دگر آزمون کنم در گلشن ِ جوانی و اُمید های خویش یک گلستان…
من آن لعل بدخشان می پسندم
من آن لعل بدخشان می پسندم پری روی سخندان می پسندم گره خورده دلم در تار زلفش سیه مستِ گریزان می پسندم بدانم او مرا…
قدم گذار ز اقلیم آب و رنگ برآ
قدم گذار ز اقلیم آب و رنگ برآ بسانِ تیر از این خوابگاه جنگ برآ شرابِ عقل به پیمانه ای ادب برسان ز جام ِ…
شوخ بازی گوش را اخطار کردن مشکل است
شوخ بازی گوش را اخطار کردن مشکل است خفته ای بیدار را بیدار کردن مشکل است زاهد بادفره و هم شیخ خیرات خور را صوفی…
رفتی و با تو رفت همه صبر و قرار من
رفتی و با تو رفت همه صبر و قرار من در پیش دل نماند دگر اعتبار من طوفانِ آمد و گل عشقم به باد داد…
درین دار جهان نام ِ نیکو بهِ
درین دار جهان نام ِ نیکو بهِ ز آبِ زنده گانی آبرو بهِ ز سیمرغِ که از عالم فرار است کنار ِبیشه سبز عشقِ قوُ…
حلقه ای گرداب را غیر از دل دیوانه نیست
حلقه ای گرداب را غیر از دل دیوانه نیست عاشق بیباک را جُز دشت صحرا خانه نیست کیست تا فهمد علاج درد بی درمان من…
بی تو من شام تار را مانم
بی تو من شام تار را مانم غصه ای روزگار را مانم داغِ سرتا به پاست در تن من دمنِ لاله زار را مانم میچکد…
بلبل من از کجا شیرین زبانی میکنی
بلبل من از کجا شیرین زبانی میکنی بر سر ما ناز و کبر نو جوانی میکنی خورده ام پیکان عشق و بسملم در راه تو…
اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد
اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد صوت هزار نغمه سرا شد نشد نشد باغ خیال و خاطره باشد بهشت من خلد برین مسکن و…
افسوس کار مُلک به یدی بخردان نشد
افسوس کار مُلک به یدی بخردان نشد از هیچ در امیدی بما ارمغان نشد هر چه بلاست بر سر مظلوم و ناتوان بیداد در حریم…
یاد بادا از دل و جان مبتلا بودی مرا
یاد بادا از دل و جان مبتلا بودی مرا هم گل و؛ هم بلبل و، باد صبا بودی مرا ناز شمشاد و صنوبر بود در…
من آن عشقِ مجازت دوست دارم
من آن عشقِ مجازت دوست دارم نگاهی نیمه بازت دوست دارم فروغ جلوه ات باغ معانی خرامی سروِ نازت دوست دارم کلامت است آسایش به…
فکر و هوشم بخدا رنگ تماشا ببرد
فکر و هوشم بخدا رنگ تماشا ببرد از در خانه ای دل جانب صحرا ببرد موجِ از عشق وجنون است ز سر تا قدمم گوهرشوق،…
شهپرِ عشق
شهپرِ عشق شهپرِ عشق کاش چون بال هُما بودی مرا همچو مولانای بلخ رقص ِ سما بودی مرا دیدن روی تو بی چون چرا بودی…
رنج و ادبار و غم نمی خواهم
رنج و ادبار و غم نمی خواهم تلخ کامی و سم نمی خواهم خوشی در هرکجاست میطلبم طالع از بد قدم نمی خواهم نغمه ای…
دردمندم به رهی عشق دوا می پالم
دردمندم به رهی عشق دوا می پالم دلِ گم گشته ای خود را همه جا می پالم دیده ام خون شد و اشک از درِ…
خدا کمک کند تا آن پری مهرش ز سر گیرد
خدا کمک کند تا آن پری مهرش ز سر گیرد ز مُلک بی وفایی پای خود بیرونِ در گیرد میان آتشیم و شعله ها جولانگری…
بهار آمد
بهار آمد آهسته بهار آمد گل گشتِ مزار آمد در شاخچه بار آمد، هم قمری و سار آمد امروز نمی آیی؟، فردا که نمی باشم…
بگذار ترا بی حد و ارقام ببوسم
بگذار ترا بی حد و ارقام ببوسم از بام شروع تا به، شب هنگام ببوسم بگذار که من رشته ای انساج وجودت تا ختم شود…