روزِ شادِ ما چو روزِ محشر است

روزِ شادِ ما چو روزِ محشر است
زندگانی غصه و دردِ سر است
میکشیم ادبار و رنج جاهلان
بخردان در نزد جاهل چاکر است
بر سر قلب یتیمان پا نهند
کشتن مظلوم حج اکبر است
اوج گیرند در هواپیمای جهل
حرف حق چون راکت استینگر است
در شقاوت میکنند طرح جدید
نان و جسم ما بخون ما تر است
هرکجا باشند چو آفت در کمین
این بلا ها را بلای دیگر است
آتشین خوی و، بداخلاق و کثیف
شام دزد آمد سحرگه رهبر است
از زمین تا آسمان در حیرت اند
یارب این نسل کدامین کافر است
نیست اینجا شمه ای انسانیت
قدر و عزت بسته با زور و زر است
ظلم از این بدتر نباشد در جهان
ناخلف ها وارث پیغمبر است
دودی باروت ست نفس تا میکشند
شعله ای آتش بما پس منظر است
خاک ما از خون دارد رنگ و بو
پرنیانی راحتِ ما نشتر است
مرغ آزادی نداند سیر باغ
در قفس جا مانده بی بال و پر است
ناله ای محمود کی دارد اثر
خواندن یاسین در گوش خر است

جمعه شب اول حمل 1393 هجری آفتابی
که برابر میشود به 21 مارچ 2014 میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *