من راضیام به هر چه تو میخواهی ترجیح میدهی چه کسی باشم ؟
من خام بودم و تو پُرَم کردی با اینکه از تو خاطرهام خالیست
مردی که رو به روی تو میخواند جز یک نوارِ پُر شده چیزی نیست
دیوارِ دورِ خانهی من چینیست دار و ندارم آنچه که میبینیست
غیر از خودت که واقعیت داری هر آنچه دیدهام همه تزئینیست
من یوسفم که برای تماشایت با حبس، با توطئه میسازم
هر روز پیش چشم برادرها خود را درون چاه میاندازم…
من سالهای سال از این خانه بیرون نرفتهام که تو برگردی
یکبار هم که آمدهای ما را مهمان به قهوهی قجری کردی
دیوارِ دورِ خانهی ما چینیست دار و ندارم آنچه که میبینیست
من عاشقِ تویی شده بودم که…تنها كتاب منطقی ات دینی ست
از هر شبِ بدونِ تو بیزارم از وهمها و این همه انکارم
این حرفها نشانهی سودا نیست من حدس میزنم که جنون دارم
روزبه بمانی