گزیده اشعار احمد محمود امپراطور
نیامدی چقدر من بیا، بیا کردم
نیامدی چقدر من بیا، بیا کردم برای دیدنت هر سوی دست و پا کردم چو شمع سوختم و قطره،قطره آب شدم به صد شکست دل…
گشته ام بیزار از بیداد و از این کل مکل
گشته ام بیزار از بیداد و از این کل مکل از جفنگ این ستمکاران دزد و بد عمل مردمان ساده ای ما را به وحشت…
عید نگاهت همهمه ای جشنواره ها
عید نگاهت همهمه ای جشنواره ها جمع شده به محور چشمت ستاره ها فیض کمال حسن تو بزمی دگر کند انگشت عشق نقش کند چار…
سوختن شد حاصلم بی اختیار
سوختن شد حاصلم بی اختیار آتشِ این محفلم بی اختیار کاروان را دل بُوَد بانگِ جرس در میانِ محملم بی اختیار ای شهنشاهی هنر ای…
رفتم ز خاطر تو و یادم نمی کنی
رفتم ز خاطر تو و یادم نمی کنی با نامه و پیام تو شادم نمی کنی ای آشنای خودکشی بیگانه پرورم با التیام عشق ضمادم…
در رثای رحلت شاعر توانا و بلند قریحه، سیاستمدار مدبر، شخصیت نظامی و وطن پرست پدر بزرگوار و محبوب قلبم حضرت استاد شیر احمد یاور کنگورچی
در رثای رحلت شاعر توانا و بلند قریحه، سیاستمدار مدبر، شخصیت نظامی و وطن پرست پدر بزرگوار و محبوب قلبم حضرت استاد شیر احمد یاور…
ترا تنهای تنها دوست دارم
ترا تنهای تنها دوست دارم ترا امروز و فردا دوست دارم ترا از هر چه بهتر می پسندم ترا چون پیر و مولا دوست دارم…
به درت آمده و تَک تَکِ بسیار زنم
به درت آمده و تَک تَکِ بسیار زنم خویش را از همگی کرده خریدار زنم بسر کوچه ای تو رفته نشینم شب و روز سرمه…
بازوی قدرت است که توان موج میزند
بازوی قدرت است که توان موج میزند فر و شکوه ز کوه گران موج میزند حماسه آفرینی عشق است چراغ را تا در نبرد تیر…
ای زلیخا کور شو یوسف به زندان میرود
ای زلیخا کور شو یوسف به زندان میرود لعلِ سرخ و سبزه از کوهِ بدخشان میرود آفت از خاک و بلا از آسمان سر میکشد…
از گلشن تو با نگهي چار ميروم
از گلشن تو با نگهي چار ميروم با يک جهان غصه و ادبار ميروم ديگر مرا تحمل رنجي فراق نيست از خويش فارغم کن و…
نیک و بدی جهان عمل و طرح نو کند
نیک و بدی جهان عمل و طرح نو کند هر کس هر آنچه کِشت نماید درو کند دست است هر کجا سر دست دگر قوی…
گر دل بخون طپید و ز چشم آب دیده رفت
گر دل بخون طپید و ز چشم آب دیده رفت آن نور دیده، دیده ای من را ندیده رفت آبِ حیات من نه پسندید و…
طرح و اندیشه ی نو را ز سر ایجاد کنید
طرح و اندیشه ی نو را ز سر ایجاد کنید یوسف خویش از این چاهی غم آزاد کنید نگذارید شود حادثه ها دامنگیر بلمقابل بر…
سوختم، سوختم ای شوخ بلا یادم کن
سوختم، سوختم ای شوخ بلا یادم کن به سری بامِ سما آمده فریادم کن کشورِ هستی و دارایی من دادی به باد سحِر کن سحِر…
دلم شد تا به عشقت آشنا آهسته آهسته
دلم شد تا به عشقت آشنا آهسته آهسته ز پا افتاده ام من بی عصا آهسته آهسته شراب شعر من تا در دماغت شد قدح…
در رثای خواهر یگانه ام فاطمه لیلی نظام
در رثای خواهر یگانه ام فاطمه لیلی نظام رفت از پیش نظر فاطمه و لیلای من در غم افتاداست از سر تا قدم اعضای من…
تاکه اندیشه و فکرم به جنون بر گردد
تاکه اندیشه و فکرم به جنون بر گردد آسمان در شب تاریک منور گردد بال پرواز خیالم شکند مرز فلک ریگ صحرا ز پی توسن…
به جهان نام سروری داریم
به جهان نام سروری داریم عطر گل های عنبری داریم شهد میگیرد هر که از لب مان گل ستان از دُر دری داریم معدن عزتیم…
باز آمد بهار و نامد او
باز آمد بهار و نامد او چشم در انتظار روی نکو باز جامی شراب امیدم خالی از می شد و، شکست سبو باز سر سبز…
انسان شوی بس است کمالِ دگر مکن
انسان شوی بس است کمالِ دگر مکن با نآدمان زندگی ات تلخ تر مکن همرای همدم ِ کهن ات ساز روزگار فکر و خیال ِ…
آرزو دارم از این پس که تو یارم باشی
آرزو دارم از این پس که تو یارم باشی گلشن و، انجمن و، باغ و بهارم باشی نکند حرف بدِ مدعیان در تو اثر روشنیء…
هنوز عزم متین است بر نمیگردی
هنوز عزم متین است بر نمیگردی سخن، سخن ز یقین است بر نمیگردی دگر کجا رود این مرغ آشیان برباد به فکر خلد برین است…
کودکی خواب دیده را مانم
کودکی خواب دیده را مانم جسم از جان بریده را مانم در هوای تو میزنم پر و بال اشک مژگان چکیده را مانم نگرفتم فیض…
عزتِ فِزون باشد زاده ای حلالی را
عزتِ فِزون باشد زاده ای حلالی را با خود هر کجا دارد، مکتب تعالی را کارگاه این گردون، هرکه را دهد منصب مسندی گِل و…
سرو سهیء من عَلَمِ افتخار باش
سرو سهیء من عَلَمِ افتخار باش در مجمعی نیکو نسبان با وقار باش اغفالِ آدمان شریر هیچگاه مشو دور از همه دغدغه و گیر و…
دلهای پاک و جبهه بخاک اوفتاده کو
دلهای پاک و جبهه بخاک اوفتاده کو تعظیم بر حقوق و قوانین نهاده کو جز کاهلی و جاهلی و قتل و انتقام بهر شریر و…
در رثای خواهر یگانه ام فاطمه لیلا کنگورچی
در رثای خواهر یگانه ام فاطمه لیلا کنگورچی امشب به یاد و خاطر لیلا گریستم یعنی به بیوفایی دنیا گریستم طوفان غصه و غم و…
تاکی به نامه نامی ترا مختصر گرفت
تاکی به نامه نامی ترا مختصر گرفت در پرده های دل سخن عشق در گرفت از چشم من سرشکِ فراقی تو جوش زد سر چشمه…
به بیت منتخب گردیده ی تو زیب عنوانم
به بیت منتخب گردیده ی تو زیب عنوانم الله ای مست شیرین کام من ای دشمن جانم کجایی از غمت من در کرایی گشته بریانم…
باز چون گل تو به دیدار چمن می آیی؟
باز چون گل تو به دیدار چمن می آیی؟ یا چو آهوی رمیده به دَمن می آیی؟ هر قدر دیر کنی در رهی تو منتظرم…
آهو وشِ ، مه رخِ، بلبل زبان
آهو وشِ ، مه رخِ، بلبل زبان باد بهاری که وزیدن گرفت غنچه بهر شاخ دمیدن گرفت آهو وشِ ، مه رخِ، بلبل زبان از…
آرامش عشق بینوایست
آرامش عشق بینوایست عاشق به عذاب مبتلایست جان و دل و دیده ده به آتش از معشوقه حاصلش جدایست ای سرو سهی غرور کمتر این…
نه بخشمت چو بمن هر چه بود بد کردی
نه بخشمت چو بمن هر چه بود بد کردی تو عشق ِ پاکِ من از خویش مسترد کردی چه دیدی از دل پاک و هوای…
گمان کنم ز وصل انتظار میجوشد
گمان کنم ز وصل انتظار میجوشد در این دیار عدم رنج یار میجوشد تمام خون جگر ریختم بدامن دل به دشت و دامنه ها لاله…
عاشق و دل بیقرارم روز و شب
عاشق و دل بیقرارم روز و شب رفته از دست اختیارم روز شب دشنه خوردم از قضای روزگار خون نرفته شرمسارم روز و شب چهره…
سه شنبه اول حوت هزار و سه صد نود و یک
سه شنبه اول حوت هزار و سه صد نود و یک که برابر میشود به 19 فبروری 2013 میلادی سرودم احمد محمود امپراطور
دلم به یار دل آزار کی شود پینه
دلم به یار دل آزار کی شود پینه گل شکسته به گلزار کی شود پینه به پای عاشق در مانده در میانه ای راه ز…
در رثا ی خواهر یگانه ام که ساعت پیش خبر مرگش برایم مواصلت کرد
در رثا ی خواهر یگانه ام که ساعت پیش خبر مرگش برایم مواصلت کرد رفت از پیش نظر فاطمه و لیلای من در غم افتاداست…
تا طلعت و جمال تو جوهر کشیده است
تا طلعت و جمال تو جوهر کشیده است عشاق را شبان به لبِ در کشیده است چشمت زبس خمار فتاده است سوی من گویی شراب…
به برم چند گهی لعبت خندان ننشست
به برم چند گهی لعبت خندان ننشست گهر ناب من آن لعل بدخشان ننشست کرد افسون و مرا بست به تار مویش مگر افسوس که…
باز استکبار دونان از جفا ها گل کند
باز استکبار دونان از جفا ها گل کند فطرت ناکاره گان تا بال عنقا گل کند زحمت دهقان و آب و خاک را تاثیر نیست…
انتظار هستم
انتظار هستم ندانم شوخِ من بازار می آید نمی آید به گل گشتِ گل و گلزار می آید نمی آید شبانگاه بود و رفتم من…
آخر دلم به آب و هوای وصال سوخت
آخر دلم به آب و هوای وصال سوخت این رشته ای جوانی من ماه و سال سوخت شعرم گرفت رونقِ بازار عشق تو از بی…
ناز و ادای تو به دل و جان خریده ام
ناز و ادای تو به دل و جان خریده ام ای بوستان الفت و صبح سپیده ام همچون نسیم سبزی بهاران آرزو در پیش مقدمت…
کوچه ی دل من
کوچه ی دل من اگر نظر به منی بینوا کنی چه شود؟ ز خاطرات کمی یاد ها کنی چه شود؟ دلت نمی شود از من…
صد شکر که اندیشهء بیداد نداریم
صد شکر که اندیشهء بیداد نداریم عاشق کشی و جور دهی یاد نداریم بسمل شدگان رهی معشوقه ای خویشم باکِ ز کمان خانه ای صیاد…
سخت دلگیر و پریشان شده ام میدانی
سخت دلگیر و پریشان شده ام میدانی در جمعِ خانه بدوشان شده ام میدانی هر شب از ناله ای من دل بدر عرش رود این…
دل ز دستم ربوده ای جانم
دل ز دستم ربوده ای جانم سوختم سوختم بیا امشب سخت نالان و دل گریزانم سوختم سوختم بیا امشب سینه پر شد ز راز پنهانم…
در رثا ی خواهر یگانه ام فاطمه لیلی نظام
در رثا ی خواهر یگانه ام فاطمه لیلی نظام رفت از پیش نظر فاطمه و لیلای من در غم افتاداست از سر تا قدم اعضای…