محمد خردمند

نازنینم تک و تنها به تو می اندیشم عقل داند که چه زیبا به تو می اندیشم به طلوع دم خورشید و غروب دلتنگ به…

مرغک بی آشیانه تو می‌روی و دلم عاجزانه می گرید شبیه مرغک بی آشیانه می گرید تو می‌روی و فقط درد می‌شود همدرد تنم از…

لطفا کتاب حادثه ها را ورق نزن درد نهان سینه ی ما را ورق نزن کاتب نوشته لوح دلم با دوات اشک بی سوز قلب،…

گاهی اشک از قلمت پیش سخن می‌گوید پادشاه از دل درویش سخن می‌گوید مردمم خسته شد از جنگ که حتی لبخند از غم و غصه…

فیض عبادت از عبادت به دل مرده ی ما جان برسد بوی پیراهن یوسف که به کنعان برسد تا سر از بارگه ی حضرت حق…

عاشق شاعر آسمان با دیدنت انگار شاعر می‌شود اشک می‌ریزد به پایت زار ، شاعر می‌شود واژه واژه شوق خود را مثل گلهای سفید می‌فرستد…

شعر عیدی عید قربان آمده قربان تو ای خداجان صدقه‌ی احسان تو کاشکی همراه رسول خدا در بهشتت می‌شدم مهمان تو عید پر از نور…

سینه از عشق تو لبریز شود می ارزد عقل اگر خیره و ناچیز شود می ارزد این بهاری که بدون تو اگر می گزرد زخمی…

دنیای بدون مهر وقتی که عشق در دل آیینه ها گم است دنیا بدون مهر و محبت جهنم است با خنده روح تازه دمیدن ،…

در قریه اگر چه می‌چرانی گله را با علم و قلم زیاد کن حوصله را دیدیم که تحفه‌ی جهالت مرگ است تغییر بده مسیر این…

چشم در چشم ، نگاه های قشنگت عالیست گرچه این خیره شدن ها به خودم جنجالیست تا دل از عشق تو لبریز شده ، باور…

تبسم کوره ی گرم غضب را سرد می سازد بخند این خنده ها از فرد ترسو مرد می سازد دلی با عشق عادت کرده را…

پدرم! نیستی من از همه جا دلگیرم از خودم از همه‌ی دار و ندارم سیرم تو که رفتی پدرم لطف خدا همراهت من به هر…

به استقبال رمضان مبارک خوشم اینکه بار دیگر رمضان فرا رسیده که نسیم صبح ایمان به فضای ما رسیده رمضان محبت و لطف خدا به…

ای مکه مهد مهر و محبت ، حریم عشق ای کعبه ای نماد شکوه عظیم عشق ای زادگاه اشرف و ای آستان نور از هر…

آه ! خورشید ، تو می تابی و هی می‌گذری شاهدی بر همه اندوه و غم و در بدری می‌توانی به همین عظمت و شانت…

آمدی در مسیر تاریکی ، مثل خورشید نور بخشیدی در دل آشیانه ی اندوه ، عشق و مهر و سرور بخشیدی مقدمت سبز باد ای…

از خوی و خلق سرد چمن رنگ و بو مجو مشتی گهر به برکه و یا آب جو مجو فرزانگی ز سفله و دونان مکن…

یارب رفیق لحظه هایم در دل شب ها ای آشنای راز ها آگاه مطلب ها یارب تویی تنها امیدم، با تو می گویم هرچیزی در…

هنوزم کودکی، درد جدایی را نمی فهمی وفا ناکرده رنج بی وفایی را نمی فهمی من از دنیا ترا مانند گل چیدم ولی دیدم که…

میروی و میشود آغاز تنهایی ” میشود آغاز ” فصل راز تنهایی مثل بسمل میطپد’ مینالد و گرید آه می رقصد دلم بر ساز تنهایی…

مژده‌ی اهل دل بعد عمری انتظاری به دلم خبر رسیده که بهار اهل ایمان، مهِ‌ی معتبر رسیده رمضان دوباره با شور و نوای بلبلانش که…

لبم از طعم لبان تو عسل می خواهد دل از عهدی که به لب داشت، عمل میخواهد شعر پژمرده ی محتاج طراوت امشب موسم سبزه…

کمی متفاوت از قدیمی ها تو می‌روی و دلم عاجزانه می‌گرید به مثل مرغک بی آشیانه می‌گرید تو می‌روی و فقط درد می‌شود هم‌درد تنم…

فکر بال و پر غمت به خانه‌ی قلبم دوباره سر زده است به مثل همدم تنهای‌ام که در زده است عجب که من به کسی…

عاشق دلگیر رفتی و درد گرفتست به دل جایت را شست از اندیشه من نقشه ی رویایت را نیستی زاویه های دلم از گرد و…

شیر دختر هندوستان دستی که با سپاه بزرگی برابر است دستان تو به نعره‌ی الله اکبر  است ای خواهرم، نماد حیاء، پیکر شرف نامت به…

روزی نگاهم نا خود آگاهی به رویت شد شغل دل بیچاره‌ی من  جستجویت شد در تنگناهایی نبودت سخت دلتنگم اندیشه در نقش قدم، راهی به…

دنیا چه قشنگ است اگر جنگ نباشد این حسن تعامل همه نیرنگ نباشد دنیا چه قشنگ است اگر ماتم و حسرت مضمون نی و نغمۀ…

در طنین صدای دکلمه ات، نبض من بی قرار می گردد مثل تک بیت ناب از غزلی، در دلم ماندگار می گردد فکر و شعر…

چند روزی است در بن بست رویاها گُمم چشم در گُل پای در گِل قلب در دریا گُمم مثل یک سرباز مظلومی که در دام…

تخمیس بر غزل جناب استاد رمزی عزیزی نسیم از شوق آغوش چمن دارد وزیدن را گل از شبنم بگیرد فیض آرام آرمیدن را نگیرد عنکبوت…

بی‌وفا پر از سکوت غم‌آلوده‌ام پر از دردم به نام دوست چه‌ها برسرم که آوردم من آنکه ترس جدا بودنش غمم می‌داد امید سبز وجودش…

بنشین چشم دلم سیر شود بعد برو خیر اگر اندکی تاخیر شود بعد برو با نگاه حرف دل ما به هم آمیخته اند ذوب مثل…

ای نام روشن در دل هر کشور آزادی ای پرچم عدل و غرور سنگر آزادی ای واژه‌ی گرم کتاب و دفتر آزادی ای روح رزم…

آنکه با روی چو مهتاب حیا را بکشد بد ازآن نیم نگاهیست که ما را بکشد تیر چشمان قشنگش ز نماگاه حجاب جوهر قیمتی ی…

الوداع یا رمضان ماه رحمت بود، مهرش را به دل جا کرد و رفت اشتیاق بودنش در سینه پیدا کرد و رفت نیستم دلواپس سالی…

از تنم رفته انرژی و توانم بی تو نوبهارم که گرفتار خزانم بی تو خوانده در بخت سراسیمه ی من لالایی آنگه میگفت به تن…

یک عالمی غم دارم و در عشق پابندم دنیا تعجب میکند وقتی که می خندم گرچند دارد سینه ام از غصه می سوزد کم کم…

همسرایی با رهی معیری بزرگ آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم سردمهری بین که…

نازنینم آمدم مایل به دیدن نیستی عاشقی اما به کار عشق با من نیستی خوب می‌دانم بد اخلاقی و من با صد دلیل دوستت دارم…

مرغ شعر نباشی حس شادی در دل من جا نمی‌گیرد دگر بی عشق تو این زندگی معنا نمی‌گیرد من از روزی که با لبخند تو…

لبخند تا تبسم بر لب قندت نمایان می‌شود بغض سنگین دلم یکباره درمان می‌شود چهره دلبر ، چشم هایت دلرباتر ای رفیق ماهتاب از جلوه…

گامی به سوی کویش، یعنی که پر کشیدن راه درازی رفتن، رنج سفر کشیدن پیمودن مسیرش با شور و عشق و مستی صد درد حس…

غوعای در خزان نیست دردی ظاهرا از دادن جان تلخ تر دل بریدن گاهی می‌باشد دوچندان تلخ تر فقر فرهنگی سقوط ملک را دارد نوید…

عزیزانم زدل شیدایی عشقم غریق بحر گوهر زایی عشقم همیشه شاد و شاداب و بهار از نسیم صبح جان افزایی عشقم تبسم بر لبانم چون…

شعر دوم استقبالیه رمضان بعد عمری انتظاری به دلم خبر رسیده که بهار اهل ایمان، مهِ‌ی معتبر رسیده رمضان دوباره با شور و نوای بلبلانش…

روزی که حضور تو به این کلبه ام افتد غم بر سر غم خاک شود، در قدم افتد با آمدنت خانه و کاشانه پر از…

دلی که مهر و محبت در آن اثر نکند به مثل شاخه ی خشکیده ی ثمر نکند به سنگ خاره نگو سخت تر که قلبی…

در طبع زخم خورده هوای سرود نیست احساس را هر آنچه که بود و نبود نیست تا قامتت حضور اجانب رکوع کرد قرب خدا به…