محمد خردمند

جا مانده ها آنچه از دیروز بر امروز و فردا مانده است داستان عشق قیس و نام لیلا مانده است آن که درد عشق با…

ترانه رمضان مرحبا ماه گرامی و صفا باز آمد ماه عشق و عمل و مهر و وفا باز آمد عابد ماه مبارک به خدا نزدیک…

بیا و حال اهل درد بشنو غم داغ و سرود سرد بشنو ببین بعد از جدایی ها زمانه… چه حالی بر سرم آورد؟ بشنو فقط…

به تو از عشق سخن گفته و عاشق شده که با همه سختی به این درد ، موافق شده که تا ترا در خم و…

ای که عشق ساده و بی درد سر میخواستی در دعایت از خدایت بیشتر میخواستی آخر این امید ناممکن به مقصد می رسید از خدا…

آنکه درد عشق را پیدا و پنهان می کشد سرنوشت تیره تر با قلب ویران میکشد ساده عاشق می شود یک مرد اما عاقبت درد…

آغاز ماجرا تک بیت شعر نابت، آغاز ماجرا بود پیغام آشنایی، بر یار آشنا بود آوای دلنشینی، در وقت تلخکامی بر فکر و شعر شاعر،…

آره بس کن دلم از درد کشیدن سیر است زخم های سخنت تیز تر از شمشیر است گفته بودم که « تو دنیای منی »…

نیست دردی ظاهرا از دادن جان تلخ تر دل بریدن گاهی می‌باشد دوچندان تلخ تر فقر فرهنگی سقوط ملک را دارد نوید فقر تلخ اما…

نو بهار از خنده ی سبز تو زیبا می شود تا بخندی غنچه های تر، شگوفا می شود اصلا آرایش متاعی نیست پیش حسن تو…

میانه قدی که چون تار مو میان دارد *بگو به پیش من آید، چه ارمغان دارد* که خنده می‌کند از سینه می‌رود اندوه کلید بخت…

مرزهای پوچ معنی‌ی اسلام تنها واژه‌ی تسلیم نیست مرد حق را از سیاست های دنیا بیم نیست هرکجای نام اسلام است آنجا مسلم است مرزها…

ما را شکست و سینه ی ما داغدار کرد از ما ربود، جوهر هستی فرار کرد صیاد بی مروت غرب و غلام او دامی نهاد…

کم کم به سردی میرود لبخند یک عاشق کم کم بپوسد رشته‌ای پیوند یک عاشق آخر ” نبودن ها” ، هوای ” نیست” میگیرد دانسته…

فصل خوش و خوشرنگ و نوا بود زمستان با سردی دلش گرم به ما بود زمستان در جان و تن مرده ی پاییز عجوزه چون…

عاشق بی چون چرا عاشقم عاشق بی چون چرای تو هنوز عاشق آن همه‌ی لطف و صفای تو هنوز با تو بودن سخن ساده نباشد…

شب وداع ای سرزمین عشق و ایمانم خدا حافظ جانم خدا حافظ ای گلشن من ای گلستانم خدا حافظ جانم خدا حافظ حالا که ناچار…

رهبر فرزانه به تو ای رهبر فرزانه و محبوب سلام به تو ای خوب ترین خوب ترین خوب سلام به تو ای ناب ترین هدیه…

دلبرم میشود که از سر لطف، بشوم مهمان چشمانت ؟! در نگاه قشنگ تو پیداست، راز های نهان چشمانت میشود گاه گاهی در دل شب،…

در سینه ها ز عشق و محبت اثر مجو از باغ زرد و سرد زمستان ثمر مجو در انزوای فکر بشر زار خفته ایم از…

تیر دعا مرغ دعا که از قفس سینه سر کشید از تنگنای حنجره تا اوج پر کشید در کهکشان عشق و ارادت ستاره شد چون…

تا که رفتی و دل از رفتن تو غمگین است درد دوری و جدایی چه قدر سنگین است ؟! کوه کندن شود آسان تر از…

پدر تو کوه قوی، پشتوانه ام بودی برای زندگی کردن بهانه ام بودی به مثل مرغک گم در میان باد وغبار تو امن ترین کاخ…

بر طبع بشر مونس و دلبند کتاب است با پند کند حال تو خرسند کتاب است اندیشه و افکار همه نخبه ی تاریخ سرمایه ای…

آیاشده حرف از دهنت گم شده باشد وقتی به لب یار تبسم شده باشد آیا شده لبخند قشنگ تو و عشقت قربانیی یک سوء تفاهم…

اندیشه‌ی والای مسلمان من مسلمانم بلی از نسل بیداریستم مثل دریا در دل فرهنگ ها جاریستم اعتباری نیست بر سمت و نژادم بعد از این…

اشک پنهان معنی‌ی لبخند را دلداده می فهمد فقط وسعت اندوه من را جاده می فهمد فقط بغض هایم را که با سنگینی هضمش میکنم…

آرمان ها كاشكي ديگر نباشد حرفي از ( اي كاش ها) كاش دور از سينه كينه، صحبت از پرخاش ها كاشكي خورشيد آزادي بتابد در…

یارب تو نیافریدی بی دل باشم یا بس کنم اشتباه و عاقل باشم با اینکه خطا به ذات هرچه بشر است نگذار مرا به دام…

نگاه‌های قشنگ چشم در چشم ، نگاه های قشنگت عالیست گرچه این خیره شدن ها به خودم جنجالیست تا دل از عشق تو لبریز شده…

می میرم از جدایی و این راه چاره نیست بر بار بار مردنم عمر دوباره نیست عاشق شدم به گفته ی حافظ بدون فکر «…

مرد زیستن در دو روز زندگانی مرد باید زیستن زندگی گر هرچه با ما کرد باید زیستن نیش بهتر باشد از نوشی که ریزد آبرو…

لبخند بزن که غم گران است اینجا غم دیده، ندیده، شادمان است اینجا امواج صدای خنده های پر درد بر گوشه ای هر کوچه عیان…

گاهی دلت می گیرد از همه ی آدم ها ناگهانی احساس غربت و تنهایی میکنی سکوت تمام لحظه هایت را فرا می گیرد مثل شب…

غمگین نشسته ام که تو از جاده بگذری با خنده های تلخ تر و ساده بگذری می بینمت که می‌گذری من فتاده ام می بینی…

عارفانه آنکه با تیر نگاهش به دل ما زد و رفت سینه‌ی غمزده را داغ تمنا زد و رفت عشق، احساس مرا شور دیگر می…

شعر از قدیم‌ها یارب چه کسی پیش تو درویش‌تر از من بیگانه تر از خویشتن و خویش‌تر از من تنها نگذاری که شبیخون زده گرگان…

رفتنت حرف اضافیست مکن اصرارش مرگ حق است ولی تلخ بود تکرارش دلم اندازه کافی به خودش غم دارد ” به خدا حافظی تلخ ”…

دلتنگیی پاییز بهار بی‌تو در دلتنگی‌ی پائیز می ماند من اینجا درد اینجا خاطراتت نیز می ماند غزل در ورطه ی گرداب افکار تهی از…

در سوگ عزیزان مان در زلزله کرمان شاه ایران امشب که سوگوار تو هستم برادرم انگار جای پای تو افتاده پیکرم در رگ رگ وجود…

تو نیستی و ز خورشید، آسمان خالی ستاره ها همه کوچیده کهکشان خالی تو خود بهار منی کاش زود برگردی که در نبود تو گردیده…

تا عشق کنج سینه ی من جای پا گرفت از دست و دیده جذبه ی ذکر و دعا گرفت ای کاش میزدی به هدف قلب…

بوسه به پیغام بگذار غم از سهم دلم کام بگیرد هر صبح رها سازد و هر شام بگیرد تا سینه نهان‌خانه‌ی عشق است رفیقم هر…

باران باران ببار و از دل ما کینه ها بشوی چنگ و غبار بیکسی از سینه ها بشوی در انزوای گلخن اوهام خفته ایم گلشن…

ای فلان از چشم گریانم نمی پرسی چرا ؟ ضجه های زار طفلانم نمی پرسی چرا ؟ هرکجا تا صد برابر میکنی خرچ گزاف سفره…

آه یارب تا به عشقت دیده ها را نم زده غنچه ی پژمرده ی احساس را شبنم زده هرکجایی سایه ی مهر ت اگر تابیده…

اشتباه قشنگ ای عقل کل! به حال دلم یک نگاه کن محض رضای عشق، گهی اشتباه کن ای شیخ! پاک بازیی دنیا تقلب است گاهی…

آخر چه ساده ساده به این درد خو گرفت مردی که دید ، مهر تو بی گفتگو گرفت معنا نداشت بعد تو خندیدن و غمم…

نوشته ای از سال پار فضا تاریک و ظلمانی هوا آلوده با گرد و غبار نفس و شیطانی دل نسل بشر با قتل و شر…

نگاه زهر آلود عاشقانه بر لبم لبخند می‌کارد رفیق آبیاری کرده با لب، قند می‌کارد رفیق کشت‌زار مهر، حاصل‌خیز شد بار دیگر باغبانش با دل…