گلستانم به چشمت خار و خس بود

گلستانم به چشمت خار و خس بود پرِ پروانه ام بالِ مگس بود تو مثل باد كوچيدي به هر سو محبت نزد تو كام هوس…

ادامه مطلب

قصه ي نيل است و موسي و عصا…،درياي دل

قصه ي نيل است و موسي و عصا…،درياي دل شق شق است از ضرب بي مهري خوبان بارها شهلا دانشور

ادامه مطلب

عجین شدی به روحم، درون من به شوری

عجین شدی به روحم، درون من به شوری نمیشود بگویم، که دور دور دوری شبیه آفتابی، كجا ترا توان ديد ولی به چار سویم، که…

ادامه مطلب

شبیه تخته‌ی شطرنج خشت و کهگل توست

شبیه تخته‌ی شطرنج خشت و کهگل توست وزیرِ كشورِ تن عقل و پادشه دلِ توست پیاده، اسب، رخ و فیل؛ عضو عضوِ تنت به حکم…

ادامه مطلب

رفته ای اما به حسرت در تو ادغامم هنوز

رفته ای اما به حسرت در تو ادغامم هنوز بی تو مانده شوكراني در ته ی جامم هنوز تا که می بافم لبانت را به…

ادامه مطلب

دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ

دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ هميشه بوده در ملكاي ما جنگ سفر داره به پيش رو عزيز جان كه دنيا پيش چشمم گشته بي…

ادامه مطلب

در خفا يار مرا دیده دلاسا مي كرد

در خفا يار مرا دیده دلاسا مي كرد در ميان همه، بيگانه تماشا مي كرد دوستت دارم و ميگفت تو چيزي دگري به درون دل…

ادامه مطلب

خوب من خوش باش جانم صدقه ات

خوب من خوش باش جانم صدقه ات خنده کن امشب جهانم صدقه ات زینت صحنِ حیاط و بسترت یک بغل باغ جوانم صدقه ات از…

ادامه مطلب

چو كوه تکیه‌گهِ استوار من باشی

چو كوه تکیه‌گهِ استوار من باشی جگر دريده سراز آبشار من باشی بگیر قفل و کلید دلم به دست تو باد به درب منزل دل…

ادامه مطلب

تو هم مرا ببخش و آزادم كن چون

تو هم مرا ببخش و آزادم كن چون آنگونه كه ميخواستي نبودم اميد وارم خدا هم ببخشد مارا و ازهم مي گذريم به همين ساده…

ادامه مطلب

ترك و افغان، ما يكي در مذهبيم

ترك و افغان، ما يكي در مذهبيم در ميان چرخِ يك روز و شبيم آسمان و آفتاب ما يكيست دين و آيين، طالب يك مكتبيم…

ادامه مطلب

بیا به سفره افطار ما که سینی از

بیا به سفره افطار ما که سینی از دو بیت غوره‌ی دل دارم و کباب جگر ترک زده‌ست لبم غرقه روزه دارم که هلال روی…

ادامه مطلب

به ابریشم ترین نخ دور عکسش قاب می دوزد

به ابریشم ترین نخ دور عکسش قاب می دوزد به ياد دلبري در شال خود مهتاب می‌دوزد نگشته دست بردار از تمنای بلندش زن به…

ادامه مطلب

باغ گلم، به رنگ گلاب‌است حسن من

باغ گلم، به رنگ گلاب‌است حسن من مهوش ترين شكوه شباب‌است حسن من در شهر شیخ رفتن من را حرام خواند انگار مست مستِ شراب‌است…

ادامه مطلب

ای قایق دل زده به دریای جنون

ای قایق دل زده به دریای جنون رو کرده به سوی ساحل آذر گون هیهات مخور فریب این کهنه سراب ظاهر همه رنگ است و…

ادامه مطلب

از دست روزگار دلم تنگ می‌شود

از دست روزگار دلم تنگ می‌شود غم گشته بیشمار دلم تنگ می‌شود از بس که تار گشته زمین و زمان من حتا کنار یار دلم…

ادامه مطلب

‍ عجب است خاطراتی، که همیشه ماندگار است

‍ عجب است خاطراتی، که همیشه ماندگار است سر اسم هر دوی ما که به هیکل چنار است تو شکوه کوهساران و من آب آبشارم…

ادامه مطلب

یاد بادا چون دم عیسی زمان بودنت

یاد بادا چون دم عیسی زمان بودنت صور اصرافیل میزد گامهای رفتنت سیلی پاییز خوردم از نفس های بهار برگ برگم می تکید از شاخه…

ادامه مطلب

نامرد مشو دوست وفا دارم باش

نامرد مشو دوست وفا دارم باش چون کوه به دوش گير هر بارم باش ما مثل مسافريم و در جاده ي عمر دستان مرا بگير…

ادامه مطلب

من و قربان خپ خپ دیدنت یار

من و قربان خپ خپ دیدنت یار قشنگی دیدن و خندیدنت یار خوشی های جهان را گل بریزم برای ساده ساده چیدنت یار شهلا دانشور

ادامه مطلب

مرا به دهکده‌ی دور خواهشاً ببريد

مرا به دهکده‌ی دور خواهشاً ببريد براي چيدن گلهای ياسمن ببريد فضای آبیِ دریا و آسمان یکرنگ به کوچه های دل مردم وطن ببرید به…

ادامه مطلب

گفتي كه تا ابد نروم از كنار تو

گفتي كه تا ابد نروم از كنار تو گفتي تو ماه و خرگه زنم در مدار تو گفتي كه بي تو هيچ تحمل نميشود من…

ادامه مطلب

قربان دو چشمان قشنگت میشم

قربان دو چشمان قشنگت میشم هرجا بروی سنگر جنگت میشم در انجمن شعر و ادب گل بانو رامشگر بیت رنگ رنگت میشم شهلا دانشور

ادامه مطلب

صدا و هاي و هوي دخت افغان

صدا و هاي و هوي دخت افغان تلاش و جستجوي دخت افغان به زنجير و به غل و غش كشيدند تماماً آرزوي دخت افغان شب…

ادامه مطلب

شام يلدا هست و عطر نوبهار آورده اي

شام يلدا هست و عطر نوبهار آورده اي خود اناری؟ یا انار قندهار آورده اي؟ «بوي جوي موليان» ميايد از شهر شما سوژه سوژه شعر…

ادامه مطلب

زبس که هیچ ندیده‌ست سوی آینه‌ها

زبس که هیچ ندیده‌ست سوی آینه‌ها که عنکبوت زده تار، روی آینه‌ها ترک گرفته قشنگیِ یک شمایل زن چگونه خیره شود مو به موی آینه‌ها…

ادامه مطلب

دلم بیتو همیشه سوت و کور است

دلم بیتو همیشه سوت و کور است شبیهِ شهری از اهل قبور است به دل مرده سرود زندگی را نخوانید او کجا جاي حضور است…

ادامه مطلب

در بزم شما غزل غزل می ریزم

در بزم شما غزل غزل می ریزم در کام شما شیر و عسل می ریزم یک باغ شگوفه و گل سوسنی ام در هر قدم…

ادامه مطلب

خرد در من هزاران حرف دارد

خرد در من هزاران حرف دارد ولی در دل جهان دیگری است زبان و چشم و گوشی گر ندارد میان مشت او شور و شری…

ادامه مطلب

چه شیرین صحبتش آغاز می كرد

چه شیرین صحبتش آغاز می كرد به ناز و عشوه هایم ساز ميكرد قلم مي داد دستم چشم هايش چی انگیزه به شعرم باز می…

ادامه مطلب

جاری شده در رگان تو خواهم بود

جاری شده در رگان تو خواهم بود آزاده ولی از آن تو خواهم بود مانند دو شاخه‌ی به هم پیچیده در محبس بازوان تو خواهم…

ادامه مطلب

تا كه مي‌آید هوايت مثل سابق مي‌شود

تا كه مي‌آید هوايت مثل سابق مي‌شود چشم پاره، بي‌حيا دل باز عاشق مي‌شود در خیالاتت چه موزون فاعلاتن می‌رود شاعرت در عاشقی با درک…

ادامه مطلب

بی فروغ است شب و ماه به ایوانک تو

بی فروغ است شب و ماه به ایوانک تو دستِ خودکارِ سیه مانده و دیوانک تو همه از جنگ سرودند و تو از عشق، چه…

ادامه مطلب

بگذار مرا در دلت حضور كنم

بگذار مرا در دلت حضور كنم هر روز از افكار تو عبور كنم از آيه ي چشمت، هزار جلد كتاب- آرم به زمين تنت ظهور…

ادامه مطلب

باغ سرشار از طبيعت داده نورستان ما

باغ سرشار از طبيعت داده نورستان ما كرده نقاش‌ از ازل آماده نورستان ما آبشاران بلند و مست و مه رویان ده مي برد دل…

ادامه مطلب

ای خاک سرخ خفته بخون ای دیار من

ای خاک سرخ خفته بخون ای دیار من ای مادر شكسته پراز انفجار من این جیم و نون و گاف رهایت نمی‌کند مسئول قصه‌های غم…

ادامه مطلب

از حنجره ام صداي تو مي آيد

از حنجره ام صداي تو مي آيد گل واژه ي از وفاي تو مي آيد لب غنچه نمودم که ببندم غزلي هربيت به محتواي تو…

ادامه مطلب

‍ تو نباشی چه کنم ماه و شب باران را

‍ تو نباشی چه کنم ماه و شب باران را گل و گلدان لب پنجره و ایوان را كاش بگذاشتي ام در جلو ديده اي…

ادامه مطلب