شهلا دانشور
هجوم خاطراتت می برد خواب از سرم امشب
هجوم خاطراتت می برد خواب از سرم امشب كبوتر وار هر لحظه بيادت مي پرم امشب بيا تا خوشه خوشه گل بريزم روي دامانت بیا…
منظوم ترین ساحل بحر رمل استم
منظوم ترین ساحل بحر رمل استم اي دوست كجايي كه خمار غزل استم در من اثرِ خطخطیِ خندهی رویت ماندهست که من ناطق شیرین عسل…
مراچگونه نظر کرده ای که دل دادم
مراچگونه نظر کرده ای که دل دادم چه کرده ای به دل من که سست بنیادم به پرسه های شبانه فقط تو هستی و بس…
لبش یاقوت و ابرویش کمان است
لبش یاقوت و ابرویش کمان است نگاهش چون شراب ارغوان است و جعد موی او مثل شبي که بدور ماهِ رویش در نهان است شهلا…
قياس مهر نجيبانه ام به دنيا نيست
قياس مهر نجيبانه ام به دنيا نيست وگرمي تب احساس من به صحرا نيست خوشم چو سايه ترا در كنار خود دارم دلي كه عشق…
عروس شهر ما جامه سپیده
عروس شهر ما جامه سپیده لباس سبز را از تن کشیده چه تزیینی شده باغ و درختان که برف آهسته آهسته رسیده شهلا دانشور
شاید که خدا ببخشد و پاک شوم
شاید که خدا ببخشد و پاک شوم نا ديده ترا بین كفن خاك شوم اين صورت زيباي خدا ساخته را لمسی نكني به مور خوراك…
روستايي بودم اي كاش از فضاي تنگ شهر
روستايي بودم اي كاش از فضاي تنگ شهر دور ميماندم زچنگ دغدغه، نيرنگ شهر رنگ و برگ گل چه زيبا آسمان خالص اش يك برابر…
دلم خوش است که از راه دور می آید
دلم خوش است که از راه دور می آید به چشم خیره ی من كوهِ نور می آید به رقص آمده در آش خانه ديگ…
در دل هوس و شور و نوایی دارد
در دل هوس و شور و نوایی دارد آن جفت که میل آشنایی دارد گویند که عشق پاک را منزل نیست عاشق شدن آخرش جدایی…
خوبان زمانه صدیقی
خوبان زمانه صدیقی گوش کن! می میرمت، مانند ماهی دور از آب له شدم چون گندمي در زیر سنگِ آسياب مي چكاند چك چكاچك…
چون عصر یخبندان، از گلها نمیفهمد
چون عصر یخبندان، از گلها نمیفهمد میمیرمش قدر مرا اما نمی فهمد دور از بر آغوش من میخوابد و شايد ابری ترین احساس سرما را…
جامهی گلدوزی خود را که اوتو میزند
جامهی گلدوزی خود را که اوتو میزند ميبرد دل، كاكلي! تا شانه در مو ميزند چشم هایش شعر پشت شعر میسازد برام دست هایش روی…
تو آن شور و نشاط نو بهاری.
تو آن شور و نشاط نو بهاری. کویر قلب من را گلعذاری نسیم صبحگاهی شعر رویت تو اعجاز و شکوهِ کردگاری حمل مي ريخت در…
بیا که رسم وفادارها، بریدن نیست
بیا که رسم وفادارها، بریدن نیست بدون عشق جهان جای آرمیدن نيست ببين به مستي گلها، ملودي باران صدا كه از تو نبود قابل شنیدن…
به چشمانت بتاز
به چشمانت بتاز بر سوی من خورشید روشن کن و ذره ذره در گرمای جانت هی بسوزانم شمالی تا جنوب جسم من قطب اند باور…
بر تن نمود جامه ي گلدوز سال نو
بر تن نمود جامه ي گلدوز سال نو تبريك تو بهار دل افروز سال نو عاشق كجاست منتظرِ عيد، روز و شب در وصل يار…
اي كه در شهر تنم صد انقلاب انداختی!
اي كه در شهر تنم صد انقلاب انداختی! عقل را بستی و در دار طناب انداختی یاد باد آندم که بودم آدم هشیار شهر در…
از من که عقل جور و تیارم گرفتهای
از من که عقل جور و تیارم گرفتهای با مرز عشق راه فرارم گرفتهای دیشب به خواب هام چه کردی که تا هنوز از جسم…
رمضان آمدو مانع شد اگر، بوسه بگير
رمضان آمدو مانع شد اگر، بوسه بگير روزِ عيد از سرِ مو تا به كمر بوسه بگير روزه را با بغل و بوس نكن…
یک بحر حرف داری و در سینه جاستی
یک بحر حرف داری و در سینه جاستی لبریز از عشق، لیک به شرم و حیاستی باران، مسيح وخضر نه؛ شاعر به حيرت است تشبيهِ…
نگاهت شرابي صدايت شرابي
نگاهت شرابي صدايت شرابي وجودت سراپا ادایت شرابي غزل تا ز تریاک چشمت نویسم شوم نشئه ي شعر هايت شرابي مهِ چار ده گردِ رويت…
موري كه قصدِ جانِ من رندانه كرده بود
موري كه قصدِ جانِ من رندانه كرده بود یک باکتُری که خانه ام ويرانه كرده بود دیوانه سیرتی چو پلنگ درنده يي روحم خراش داده…
مرا خمار به چشم نگار بگذاريد
مرا خمار به چشم نگار بگذاريد به درد عشق مرا بيقرار بگذاريد زمثنوي لبانش به وجد ميايم سماع من به محيطش هزار بگذريد اگر كه…
گیتار زغمهای جهان میراند
گیتار زغمهای جهان میراند چنگ دل من را به نوا میخواند از یار وفا دارترین گیتار است او حال دل زار مرا میداند شهلا دانشور
قفل و كليد جنت است، در كف پاي مادرم
قفل و كليد جنت است، در كف پاي مادرم تير زمانه را سپر ، دست و دعاي مادرم راه مرا چراغ او ، روح لطيف…
عروس برف می آید دراینجا
عروس برف می آید دراینجا طبیعت حکمتی دارد سراپا قدومش نیک، دانه دانه ی او صدف میسازد این خاک سیه را شهلا دانشور
شب چله ست و من چله نشينم
شب چله ست و من چله نشينم چراغان كرده قرآن راه دينم غرض در من نباشد اين و آن را به اسب جستجوي خويش زينم…
رمضان آمدو مانع شد اگر، بوسه بگير
رمضان آمدو مانع شد اگر، بوسه بگير روزِ عيد از سرِ مو تا به كمر بوسه بگير روزه را با بغل و بوس نكن آلوده…
دو چشمِ خوب تري كه تو عاشق اش هستي
دو چشمِ خوب تري كه تو عاشق اش هستي رقيب بي پدري كه تو عاشق اش هستي دقيقه ي نبرد دم به عافيت نرسد خراب…
در دلِ من آتشی افكند و غوغا کرد و رفت
در دلِ من آتشی افكند و غوغا کرد و رفت عاشقم کردو زجان مفتون و شيدا کرد و رفت دید می پیچم به خود از…
خورشید دگر برای من تابان نیست
خورشید دگر برای من تابان نیست دیگر رمقی به خون من جریان نیست من کافر عشقم و تو صوفی زمان «پیوستن تو و من به…
چون تخم محبت به دلم مي كاري
چون تخم محبت به دلم مي كاري باران عطوفت به سرم مي باري با ديدن تو باغ دلم سبز……مگر تو معجزه ي يوسف مصري داري؟…
جمع قشنگ چشم و تنِ استوايی ات
جمع قشنگ چشم و تنِ استوايی ات زيباست ذهن سنتي و ابتدائي ات گل را، بهار را به توان هزارکن صفر اند صفر پیش تو…
تختِ من و بختِ گل پاييز
تختِ من و بختِ گل پاييز پر پر شده از باد جدايي يعقوب نگاهم شب و روز است- فرياد زند جان تو كجايي؟ انداخته ام…
بیا یلدا شب شعر است و ساز است
بیا یلدا شب شعر است و ساز است مثال گيسوان من دراز است برايت سفره ي دل پهن كردم درِ آغوش من روی تو باز…
به بازي واژه ها من ماهرم يار
به بازي واژه ها من ماهرم يار مده شوري به قلب شاعرم يار به درياي كلامم غرق ميشي هدر كن من شبيه ساحرم يار شهلا…
باغبان بهار من باشي
باغبان بهار من باشي نغمه ي آبشار من باشي همچو من، بيقرار من باشي حرف شعر و دوتار من باشي كاش ميشد كه يار من…
ايکاش کبوتری به دامت باشم
ايکاش کبوتری به دامت باشم تا آخر عمر بند نامت باشم دیوانهی دیدار تو ام گر باشی تا دامن مرگ در کنارت باشم شهلا دانشور
از عطر نفس های تو روییده گلاب است
از عطر نفس های تو روییده گلاب است پیش نظر مست تو شرمنده شراب است در فلسفه ي چشم تو بيدل بود عاجز مجهول ترين…
هرجاكه من نظاره كنم بود مي شوي
هرجاكه من نظاره كنم بود مي شوي تو کیستی برای چه موجود میشوی؟ مثل که خواب باشم و از جا تکان خورم گفت و…
يار كرده بر دل ما جا، كجا بگذارمش؟
يار كرده بر دل ما جا، كجا بگذارمش؟ راه سنگين است پر سودا، كجا بگذارمش؟ هر دو چشمش با نگاهي ميزند صد ها سخن معدنِ…
نمي آيد به چشمان ترم خواب
نمي آيد به چشمان ترم خواب ندارد جسم من شيمه دلم تاب نبودي ماه من من بركه گونه ترا كردم فقط در سينه ام قاب…
موج دريا، سر به بالا، قامت مغرورها
موج دريا، سر به بالا، قامت مغرورها ميروي ميبينمت مستي كنان از دورها پاره پاره ميبري بند دل و بند جگر زخم ديگر ميزني بر…
مرا به عمق دلت بی بهانه دعوت کن
مرا به عمق دلت بی بهانه دعوت کن شبیه روح بهارعاشقانه دعوت کن مرا بخوان به حريم خودت چنان فرهاد به بیستون دلت صادقانه دعوت…
گل به راهت جان به يادت خير مقدم مي نهم
گل به راهت جان به يادت خير مقدم مي نهم مرگ تدريجي شنيدي؟ دم به دم، دم مي نهم گر بميرم در مزارم خوشه ي…
کسی در من مرا از من همیشه میکند منها
کسی در من مرا از من همیشه میکند منها همه او میشوم وقتی حضورم میشود حاشا به بام خانه اش معتاد هستم؛ور نه در این…
عشقي که در میانهي ما گیر کرده است
عشقي که در میانهي ما گیر کرده است دل را شبيه مرغک شبگیر کرده است من زندگی نکرده و دنیا مرا، چرا- پیوسته درد داده…
شب قدر است و قدر او بدانيم
شب قدر است و قدر او بدانيم سر سجده به ذكر حق بمانيم به آب رحمت استغفرالله گناهان را زتن شسته برانيم شهلا دانشور
روزها گل می کند شعرم ولی شب بيشتر
روزها گل می کند شعرم ولی شب بيشتر هر غزل الهامي از چشم مخاطب بيشتر خواب از چشمم ربوده چشمهای شبچرش می درخشد چشم او…