مژگان ساغر شفا
ساغر پر زشرابم خودت میدانی
ساغر پر ز شرابم خودت میدانی گهی آتش گهی آبم خودت میدانی عطش ات از لبم افزوده شود شکل مر موز سرابم خودت میدانی حذر…
فریاد زن
فریاد زن آی مرد م مر ا صد ا بکنید من زنم د ین من ا د ا بکنید من زنم مادرم و خواهر تو…
نصيب من
نصيب من ز هـــر چــه نـا امـيـدي غــم نـصـيب مـن ز دنـــيـــا ديــده اي پــر نـم نـصـيـب مـن ســعـــادت ســـر بـلـنــدي هـا نـصـيب تـو به…
زمستانی مرا ویرانه دارد
زمستانی مرا ویرانه دارد به روی شانه ام کاشانه دارد پناهم ده به گرمای دو دستت وطن در دست هایت خانه دارد مژگان ساغر شفا
بیکسی
بیکسی لحظه ام من لحظه ا ی تار یک د و د لحظه ای عصیان و خالی از سر و د لحظه ام من لحظه…
امروز باز بر لب ما نام زندگیست
امروز باز بر لب ما نام زندگیست امرو ز باز قصه یی صد قرن بر د گیست چند ساعتی نشسته ز زن یاد میکنیم با…
کمکی مانده کمی
کمکی مانده کمی پای این ساعت را پیش بکش کمکی مانده به سه نی از سه تیر است ساعت ما تیر است می شمارند آنجا…
نگارا عید قربان است قر بانت شوم یا نه ؟
نگارا عید قربان است قر بانت شوم یا نه ؟ نگفتی یک دمی آیا که مهما نت شوم یانه ؟ برای طوف کو یت جامه…
دیگر درون سینه خاموشم
دیگر درون سینه خاموشم یادش سرود عشق نمی آرد روی زمین سوختهء قلبم بذر سفید شعر نمی کارد” ای شعر ای سرود خداوندی دیگر زتو…
بیا که گریه کنیم
بیا که گریه کنیم بیا بخاطر اشک یسیر گریه کنیم بیا بخاطر بند اسیر گریه کنیم بیا بخاطر آن شا خه ها ی نو ر…
اسقبالیه
اسقبالیه تویئ چو بلبل شیرین سخن نه وای بتو طلا یه د ا ر ز تو ا نجمن نه و ا ی بتو ترا ست…
وطواط
وطواط و ما چه سالهای پر نشیب را درون جاده های شعر سر گردان بوده ایم بیا دیگر به شعر به این جام واژه های…
قصه ای عشق
قصه ای عشق عشق من با بها ر ا مد ه بود با بها ر ا ن سبز و خر م شد شاخه بگرفت بار…
نا قوس کلیسا
نا قوس کلیسا من در میان شهر تو تنها شده بودم تنها و دلشکسته و رسوا شده بودم شبها زخیال تو نیا سود دو چشمم…
راز نهفته
راز نهفته کاش شعری برا ی گفتن بو د یا که چشمم حریف خفتن بود هیچ حرفی برای گفتن نیست بسکه با ز ار نا…
بیا که باز شدم سخت ناتوان بی تو
بیا که باز شدم سخت ناتوان بی تو بیا که مردم و من رفتم از جهان بی تو چو اشک از سر مژگان فتادم و…
از زندگــــی و از غم ایام خستـــــه ا م
از زندگــــی و از غم ایام خستـــــه ا م از زاد روز خـویش به ناکام خستـه ام زادم بسال چند ؟ به جوازایی مبهمـی از…
ستاره آسمان را می سراید
ستاره آسمان را می سراید سکوت شبروان را می سراید به روی شانۀ زخمی باغی پرستو آسیان را می سراید مژگان ساغر شفا
کابل
کابل باز میگر د د غمین و خسته ای نا مرادی بال و پر بشکسته ای از تعلق ها چو من بگسسته ای صید ی…
نگاهت در نگاهم خانه سازد
نگاهت در نگاهم خانه سازد شراری گونه ام را می نوازد ز تاکستان سبز چشم هایت دلم خون می خورد، جان می گدازد مژگان ساغر…
در نبود تو بغض می پیچد
در نبود تو بغض می پیچد از دلم تا ته گلویم را چندشم میشود ز حضرت باد بزند بوسه تار مویم را مژگان ساغر شفا…
بهانه
بهانه بـــرای شوق زخــــود رفتنــم بهــــانه تـویـی همیشه سرخوش صد بیت عاشقانه تو یـی چــو باد بــر زنــدم زلف و واژگــــون سازد بگو به باد…
اثر ناب
اثر ناب باورنمی کنم که تو بی تاب میشـــــوی یا میروی و دختر مهتـــــاب میشــــوی چون شبنمی که روی گلی اوفتاده است بر روی گل…
سر حد رنج من ای دوست نمی دانی تو
سر حد رنج من ای دوست نمی دانی تو از چی بر گریه تلخم همه حیرانی تو توبیا قرض بته بودن خود را یک دم…
عید قربان
عید قربان نگارا عید قربان است قر بانت شوم یا نه ؟ نگفتی جان من آیا که مهما نت شوم یانه ؟ برای طوف کو…
نصیب من
نصیب من زهر چه نا ا میدی غم نصیب من ز دنیا دیده یی پر نم نصیب من سعادت سر بلندی ها نصیب تو ولی…
دیشب درون باغ بی درخت
دیشب درون باغ بی درخت خواب های تابستانی خاطرم مادرم را دیدم که از من انار میخواست و جنازه های بی روحی را که سر…
بی احترامی
بی احترامی تا سر دچار آفتِ تنهایی ام عزیز سرد است چـــای سبز شکیبایی ام عزیز تا کــــی به پیش پای دلم سنگ می نهی…
ابر های خشک
ابر های خشک بنشسته به انتظــــار تا کی باشـــم بی مـژدهء نو بهــــار تا کی باشــم این ابرسیه زآه من خشک شدست من تشـنهء جویبــار…
سرحد رنج من ای دوست نمی دانی تو
سرحد رنج من ای دوست نمی دانی تو از چی بر گریه تلخم همه حیرانی تو تو بیا قرض بته بودن خود را یک دم…
قهر
قهر این شعر را بدست خودم پاره میکنم نامت زشهر شعر خود آواره میکنم خط میزنم بر و ی تمام نوشته ها اشعار خود چو…
نام من ساغر نیست
نام من ساغر نیست این یکی عارییت است نام من وام ادا ناشدنیست اسم من قرض تمام معنیست من از این نام تبه گردیدم ساغرم…
خزان
خزان بیا که بـــاز شــــدم سخــت ناتـــــوان بـــی تــــو بیا کـــــــه مردم ومن رفتـــم از جهــان بــــی تو چو اشک از ســـــر مـــــژگـــــان فـــتادم ورفتــم…
بهار
بهار باز بهار میرسد درد دلم تو چاره کن شعله آشکار را با نگهی نظاره کن وا ی بها رمن توئی بار دگر زراه دور…
یک آسمان ابر پر از دود میشوم
یک آسمان ابر پر از دود میشوم از دست رفته کشته و نابود میشوم از راه نارسیده و از درد ناصبور چون آنکه مُرد و…
شب آدینه
شب آدینه این شعر نیست، این غم دیرینه مـــن است انبارآتشی ست کـــه درسینـــــه ی منســـت این خنده نیست اینکه مرا بر لب است باز…
گر خدا اینست او را بنده ام
گر خدا اینست او را بنده ام از خطا و سهو خود شرمنده ام لا الا اله الله اش گفته ام روز ها ویا چو…
همیشه در دسترس نباش
همیشه در دسترس نباش همیشه که در دسترس باشی ازت فاصله میگیرند به خودت احترام بگذار همیشه در دسترس نباش مژگان ساغر شفا مژگان ساغر…
خراب کن
خراب کن خراب کن به سرم چتر سبز دنیا را بگو که دوست ندارم ،تو شاه زن هارا بگو به دست خودت قیله قیله می…
به روان پاک اجمل نقشبندی
به روان پاک اجمل نقشبندی الا ای ملت خوابیده و خاموش سر از بالین خود بر دار که امشب باز محشر شد تنی در خون…
یک جنون بی رقم معتاد می سازد مرا
یک جنون بی رقم، معتاد می سازد مرا مست می سازد مرا دل شاد می سازد مرا گاه شور بیخودی را در دلم جا می…
سکوتی زان شب نامرد مانده
سکوتی زان شب نامرد مانده شراری از نوای درد مانده به روی لاله زار چشم هایم فقط چند بوسۀ ولگرد مانده مژگان ساغر شفا
مرا شبیه هوای بهار رسم بکن
مرا شبیه هوای بهار رسم بکن شبیه داغ دل لاله زار رسم بکن مرا شبیه دلت صاف و ساده باور کن و یا شبیه بتان…
و چشمم کو رگر با تو سر جنگ و ستم گیرم
و چشمم کو رگر با تو سر جنگ و ستم گیرم و یا من خاطرت را در دل و این دیده کم گیرم نگو دیگر…
خبر مرگ
خبر مرگ رو زگارانی میرسد از راه روزگارانی سیاه روزگارانی که در ان هنگام می فتد پا از گام روزگارانی که در آن هنگام؛اسب چو…
بودا
بودا من کی ام یا تو کی ای یا این چیست؟ یا این کیست؟ این فضایی اندود…. این خدایی که سرود آیه ای درد آلود…
از رفتنم به بلخ خبر دار کس نبود
از رفتنم به بلخ خبر دار کس نبود همچون من و حلاج سر دار کس نبود کی چای دیده ام زتو ای شاخهء نبات افسوس…
سیب سرخ
سیب سرخ من قلبم را همچون سیبی سرخی در دستان تو مینهم تا در درون حوضچه ای خانه ی تان شست و شویش دهی من…
مادر
مادر مادر مرو که سخت هراسان کنی مرا تر سان ز آمد آمد طو فان کنی مرا من امدم که شاد شوم د رکنار تو…
همه گویند می آیی و لی کی باورم باشد
همه گویند می آیی و لی کی باورم باشد کجا قسمت بود یارب عزیزم در بر م باشد بزندان غمم در می کنی با بی…