ساغر پر زشرابم خودت میدانی

ساغر پر ز شرابم خودت میدانی گهی آتش گهی آبم خودت میدانی عطش ات از لبم افزوده شود شکل مر موز سرابم خودت میدانی حذر…

ادامه مطلب

سکوتی زان شب نامرد مانده

سکوتی زان شب نامرد مانده شراری از نوای درد مانده به روی لاله زار چشم هایم فقط چند بوسۀ ولگرد مانده مژگان ساغر شفا

ادامه مطلب

مرا شبیه هوای بهار رسم بکن

مرا شبیه هوای بهار رسم بکن شبیه داغ دل لاله زار رسم بکن مرا شبیه دلت صاف و ساده باور کن و یا شبیه بتان…

ادامه مطلب

و چشمم کو رگر با تو سر جنگ و ستم گیرم

و چشمم کو رگر با تو سر جنگ و ستم گیرم و یا من خاطرت را در دل و این دیده کم گیرم نگو دیگر…

ادامه مطلب

خبر مرگ

خبر مرگ رو زگارانی میرسد از راه روزگارانی سیاه روزگارانی که در ان هنگام می فتد پا از گام روزگارانی که در آن هنگام؛اسب چو…

ادامه مطلب

بودا

بودا من کی ام یا تو کی ای یا این چیست؟ یا این کیست؟ این فضایی اندود…. این خدایی که سرود آیه ای درد آلود…

ادامه مطلب

از رفتنم به بلخ خبر دار کس نبود

از رفتنم به بلخ خبر دار کس نبود همچون من و حلاج سر دار کس نبود کی چای دیده ام زتو ای شاخهء نبات افسوس…

ادامه مطلب

سیب سرخ

سیب سرخ من قلبم را همچون سیبی سرخی در دستان تو مینهم تا در درون حوضچه ای خانه ی تان شست و شویش دهی من…

ادامه مطلب

مادر

مادر مادر مرو که سخت هراسان کنی مرا تر سان ز آمد آمد طو فان کنی مرا من امدم که شاد شوم د رکنار تو…

ادامه مطلب

همه گویند می آیی و لی کی باورم باشد

همه گویند می آیی و لی کی باورم باشد کجا قسمت بود یارب عزیزم در بر م باشد بزندان غمم در می کنی با بی…

ادامه مطلب

چرا قهری با من بی سبب مــیدان جنگ داری؟

چرا قهری با من بی سبب مــیدان جنگ داری؟ و بهر کشتنم القصه، صٌــــد تیرو تفنگ داری نمیگویی خطای سر زد از من یا تویی…

ادامه مطلب

این دردهای کهنه از اندوه باورها

این دردهای کهنه از اندوه باورها ناخن زده بر زخم ما دست جناورها من کشته دادم دین‌شان را بارور کردم از ختنه‌ی اعراب تا سر…

ادامه مطلب

یک آ سمـــا ن ابر پر از د و د میشوم

یک آ سمـــا ن ابر پر از د و د میشوم از دست رفتــه کشته و نابــود میشوم از راه نارسیــده و از درد نا…

ادامه مطلب

سرو جانم فدایی کوچه های خسته کابل

سرو جانم فدایی کوچه های خسته کابل مرنجانم که استم عاشق و دلخسته کابل ز شهر نو گرفته تا صفا ی کو ته ی سنگی…

ادامه مطلب

مادر مرا مپرس دلت از كجاست تنگ

مادر مرا مپرس دلت از كجاست تنگ تا این فضای غربت بی منتهاست تنگ مادر مكن خیال كه تنهایی ام کم است راهم سیاه و…

ادامه مطلب

هوایم سخت بارانی ست ای دوست

هوایم سخت بارانی ست ای دوست شب تاریک حیرانی ست ای دوست ز خورشید نگاهت دور ماندم دلم برف زمستانی ست ای دوست مژگان ساغر…

ادامه مطلب

چی می شد در میان چشمهایم خانه میکردی

چی می شد در میان چشمهایم خانه میکردی و یا در سایه ء گیسوی من کاشا نه میکردی اگر تنهایی ام را باور و احساس…

ادامه مطلب

به جان تو !

به جان تو ! شب رادچارصد گِله بودم،به جان تو یا شعر نا تمام سرودم ، به جان تو بیداری ام تمام نمی گشت دیر…

ادامه مطلب

وقتی بهار نمی آید

وقتی بهار نمی آید من ِ خود خواه من ِ مغرور من دیوانه را معذور دار امشب که امشب از برای انچه کردم آنچه گفتم…

ادامه مطلب

عشق من با بهار آمده بود

عشق من با بهار آمده بود با بهارا ن سبز و خرم شد شاخه بگرفت بارور هم شد دل من تا اسیر این غم شد…

ادامه مطلب

گوهر ناسوده

گوهر ناسوده اگــــــرنامـــم بلــــب آورده بـــــودي رقيبــــم را زرشــك آزرده بــــودي به وصفم شعر گرتو مي ســـــرودي رقيب مـــا الهــــــي مـــرده بـــــودي نپرسيــــدي زاحوالــــم تــــو…

ادامه مطلب

همسایه

همسایه با تکه تکه ی بدنم ساز جنگ زد همسایه سایه ی پسرم را به سنگ زد با قدرتی که داشت شعور مرا ربود تندیس…

ادامه مطلب

حادثه خونین کابل

حادثه خونین کابل آتش فگنده برسر بازار حادثه باتیشه می زند به سر یار حادثه هر بامداد پرده به خورشید می کشد شهر مرا نموده…

ادامه مطلب

این روز ها و خون من و گردن از شما

این روز ها و خون من و گردن از شما صد ها بهانه کردن و آوردن از شما سهوِ تو بود من که صمیمانه گفتمت…

ادامه مطلب

یعنی این !

یعنی این ! آیت عشق تو از بر شده ام یعنی این شاعر سبزه ء خاور شده ام یعنی این با همین پیرهن سرخ شدم…

ادامه مطلب

شبیخون انتظار

شبیخون انتظار در انتــظار، از دل ساغــر قــرار رفت از تن ، توان و حوصـلهء انتظار رفت تا از پیــــام ِ نامــد نت با خبــرشــدم…

ادامه مطلب

منــــــــــم که باز ، از آغاز قصه دلسردم

منــــــــــم که باز ، از آغاز قصه دلسردم من انــــــــتهای غم ام مـن زن پر از دردم مـــــــن از دیــار رسـولان جـــــبر می ایم نــــگاه…

ادامه مطلب

زینت

زینت ترا فصــــــــــل بهاران آفریـــدنـــد تـــــــــــــــــرا از جنس باران آفریدند ترا شاعر زن شوریــــــــده یی شهر ترا خــــــــــواهش تـــرا جان آفریدند ترا نور بــــهشت آفـــــــــریــــنش…

ادامه مطلب

جنون

جنون یک جنون بی رقم، معتاد می سازد مرا مست می سازد مرا دل شاد می سازد مرا گاه شور بیخودی را در دلم جا…

ادامه مطلب

باز بهار میرسد درد دلم تو چاره کـــــن

باز بهار میرسد درد دلم تو چاره کـــــن شعله آشکار را با نگهی نـــظاره کــــــن وا ی بها رمن تــــوئی بار دگر زراه دور آی…

ادامه مطلب

شهکار خلقت

شهکار خلقت تصور کن کنار ات کوهی از آتش فشـــــــانی را و یا تــــندیس پر درد زن طــــرد جـــــــــهانی را گهی با آب از سر…

ادامه مطلب

گر باد حادثه

گر باد حادثه در خون طپیدی باز برادرچها شدی؟ در دست غیر باز شکستی فنا شدی باز ات به رنج و درد به آتش کشیده…

ادامه مطلب

ساغر

ساغر ساغر پر زشرابم خودت میدانی گهی آتش گهی آبم خودت میدانی عطش ا ت ا ز لبم ا فزوده شود شکل مرموز سرابم خودت…

ادامه مطلب

جوزا ء مبهم

جوزا ء مبهم از زندگی و از غم ایام خسته ا م از زاد روز خویش به ناکام خسته ام زادم بسال چند ؟ به…

ادامه مطلب

ای یار کاشکی ستــــــم تو دروغ بــــود

ای یار کاشکی ستــــــم تو دروغ بــــود دیو ا نـــــــگی و لطف کم تو دروغ بـــــــود پیوسته عاشقانه دم از عشق می زدی پیمـــــــان و…

ادامه مطلب

صفای آبی جان است چشمت

صفای آبی جان است چشمت شکوه شعر ایمان است چشمت هوایی می شم از سکر نگاهت چو تاکستان پروان است چشمت مژگان ساغر شفا

ادامه مطلب

من پر پر ام

من پر پر ام پر پر پر واژه پر شعر پر عشق؛پر محبت محبت محبت تو پر احساس پر احساس انساندو ستی اما دریغ در…

ادامه مطلب

ساغر عشق

ساغر عشق روشی تو شکایتی دارد غصه ای من ٫حکایتی دارد ناله ام در دلش نکرد تاثیر تا کی این گو نه عادتی دارد آ…

ادامه مطلب

جنازه های متحرک

جنازه های متحرک دیشب درون باغ بی درخت خواب های تابستانی خاطرم مادرم را دیدم که از من انار میخواست و جنازه های بی روحی…

ادامه مطلب

ای مر دم زمین

ای مر دم زمین از من حذر کنید من آسمانی ام من چون فرشته پاکم و من کهکهشانی ام من از تبار مریم ما این…

ادامه مطلب

عطش !!

عطش !! ترا صدا می زنم ترا که پیکر عطش گرفته ام بدشت داغ و شعله آفرین سینه ات چون سراب میشود ترا صدا می…

ادامه مطلب

مست

مست از جرم عشق، حیف که مستم گرفته اند باور مکن که باده، ز دستم گر فته اند بد قسمتی است ، از خود بیگانه…

ادامه مطلب

زن بهترین هدیه خدا

زن بهترین هدیه خدا ای زن تو فرشته ای تو ماهی بهتر ز هز ا ر پا د شا هی ای زن تو فرشته ا…

ادامه مطلب

تو مرا خوار مکن، یار مرا باورکُن

تو مرا خوار مکن، یار مرا باورکُن مثل اندوه دل زار، مر ا باورکُن نه شبم آه نه مهتاب، مرا باور کرد تو مگر دیده…

ادامه مطلب

ای شعر ای تــو نـــام خــدا را نشانــه ای

ای شعر ای تــو نـــام خــدا را نشانــه ای ای شعر ای کلام خــــدا را فسانــه ای ای شعر همچو خون منــــی در رگان مــن…

ادامه مطلب

شده دیرم

شده دیرم گفتم که دل ز دست تو گیرم ولی نشد بر گویمت ز عشق تو سیرم ولی نشد گفتم برای خلق بگویم که کیستی…

ادامه مطلب

میوه ممنوعه

میوه ممنوعه این روز ها و خون من و گردن از شــما صد ها بهانـه کردن و آوردن از شـــــمـا سهوِ تو بود من که…

ادامه مطلب

پائیز ِعاشقانه خرا ب اســت بعد از این

پائیز ِعاشقانه خرا ب اســت بعد از این چشمانِ من پیاله ء آب است بعد از این زرد و شکــسته گشته فرا ســـوی باغها ناجو…

ادامه مطلب

آهنگ جنگ داری ؟

آهنگ جنگ داری ؟ طنز منظوم همشیره ء با عزت و با دانش و فر هنگ تا چند کنی خلق خود و خلق مرا تنگ…

ادامه مطلب

فریاد زن

فریاد زن آی مرد م مر ا صد ا بکنید من زنم د ین من ا د ا بکنید من زنم مادرم و خواهر تو…

ادامه مطلب