وطواط

وطواط
و ما چه سالهای پر نشیب را
درون جاده های شعر
سر گردان بوده ایم
بیا دیگر به شعر
به این جام واژه های تلخ
لب نزنیم
بیاکه عابر جاده های طبیعت و حقیقت باشیم
بیا که نبض زمین را حساب بر داریم
و به قانون حمایت خار ها پی ببریم
بیا برنگ غروب در افق بیاندیشیم
و غرق طیف شویم
بیا به لحظه پپایان غربت
و ثانیه های پر طپش دلهای مان
در لحظه ای دیدار ها بیاندیشیم
و به وطواط نیاندیشیم
و تسلیم نشویم
چه ٫او حراج کر ده است
زاد گاهش را
و مادرش را
و خواهرش را
و دخترش را
بیا به سبزی این سبزه زار سر بنهینم
و باز سجده کنیم
نماز بر خوانیم
بر جنازه های
مادران و
خواهران و
دختران خویش!!!!!….
و در درون نماز های خویش خدا را جستجو کنیم
و به مهمانی جام واژه های تلخش ببریم
و باز فصح کنیم
و بعد فصح
گوشپاک بیاریم و
خوب پاک کنیم
گوشهای پو پنک زده ای مردمان دنیا را

مژگان ساغر شفا

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *