از رفتنم به بلخ خبر دار کس نبود

از رفتنم به بلخ خبر دار کس نبود
همچون من و حلاج سر دار کس نبود
کی چای دیده ام زتو ای شاخهء نبات
افسوس روی قالی گلدار کس نبود
شهر مزار وروضهء مولا علی همه
گشتیم صبح شام طلبگار کس نبود
وی شا عران بلخ شریف یاد تان بخیر
همچون شما که رونق بازار کس نبود
ای خاک پاک بلخ که خاک درت منم
دیدم زحر مت تو خبر دار کس نبود
ای پاک باز عشق من ای جان قونیه
در بلخ چون تو سرورو سردارکس نبود
بگذار سر نهم به قدم های رابعه
چون از بزرگ بانوی اشعارکس نبود
حارث! نشان لشکرت آنجا نیافتم
نا مرد ! گم شدی توو این بار کس نبود
ایشان رو ضه را به دعایی ندیده ام
تو مار هفت پوش وخریدار کس نبود
دست کسی به کاخ نگا رین نمیرسد
همچون شما که واقف اسرار کس نبود
ای بانوان بلخ که پرتو فشانده اید
همچون شما که یار من زار کس نبود
رفتیم باز دور ز ملک دیار خود
مشتاق حسن وتشنهء دیدار کس نبود

مژگان ساغر شفا

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *