بیا که باز شدم سخت ناتوان بی تو

بیا که باز شدم سخت ناتوان بی تو
بیا که مردم و من رفتم از جهان بی تو
چو اشک از سر مژگان فتادم و رفتم
بیا که ناله من شد به آسمان بی تو
بیا که لحظه ی دیدار واپسین است این
وگرنه مردم و می میرم این زمان بی تو
به مجمرم چو سپند و چه سوزشی دارم
بیا که آه شدم تا به لامکان بی تو
بیا به ناله ام امشب دمی تو گوش سپار
بیا که حرف دلم ماند در دهان بی تو
بیا که ساغر عمرم شکست و ویران شد
و این بهار تنم گشت چون خزان بی تو

مژگان ساغر شفا

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *