عاشق بی چون چرا
عاشقم عاشق بی چون چرای تو هنوز
عاشق آن همه‌ی لطف و صفای تو هنوز
با تو بودن سخن ساده نباشد جانم
سینه‌ام می‌تپد از شوق صدای تو هنوز
گرچه یک لحظه فقط فرصت دیدارت بود
هرچه خواهی بکنم جمله فدای تو هنوز
تو همان سرور زیبایی گل رعنایی
من همان عاشق آشفته؛ گدای تو هنوز
کاش یک بار دیگر زل بزنم در چشمت
سال ها بگذرد و من به هوای تو هنوز
از خدا اینکه ترا خلق نموده ممنون
شکر گویم به خداوند، برای تو هنوز
شعر مانند دو ابروی قشنگ تو ردیف
قافیه همدم هر مدح و ثنایی تو هنوز
محمد خردمند
عاشقم عاشق بی چون چرای تو هنوز
عاشق آن همه‌ی لطف و صفای تو هنوز
با تو بودن سخن ساده نباشد جانم
سینه‌ام می‌تپد از شوق صدای تو هنوز
گرچه یک لحظه فقط فرصت دیدارت بود
هرچه خواهی بکنم جمله فدای تو هنوز
تو همان سرور زیبایی گل رعنایی
من همان عاشق آشفته؛ گدای تو هنوز
کاش یک بار دیگر زل بزنم در چشمت
سال ها بگذرد و من به هوای تو هنوز
از خدا اینکه ترا خلق نموده ممنون
شکر گویم به خداوند، برای تو هنوز
شعر مانند دو ابروی قشنگ تو ردیف
قافیه همدم هر مدح و ثنایی تو هنوز
محمد خردمند
