محمد خردمند
میروی و میشود آغاز تنهایی
میروی و میشود آغاز تنهایی ” میشود آغاز ” فصل راز تنهایی مثل بسمل میطپد’ مینالد و گرید آه می رقصد دلم بر ساز تنهایی…
مژدهی اهل دل
مژدهی اهل دل بعد عمری انتظاری به دلم خبر رسیده که بهار اهل ایمان، مهِی معتبر رسیده رمضان دوباره با شور و نوای بلبلانش که…
لبم از طعم لبان تو عسل می خواهد
لبم از طعم لبان تو عسل می خواهد دل از عهدی که به لب داشت، عمل میخواهد شعر پژمرده ی محتاج طراوت امشب موسم سبزه…
کمی متفاوت از قدیمی ها
کمی متفاوت از قدیمی ها تو میروی و دلم عاجزانه میگرید به مثل مرغک بی آشیانه میگرید تو میروی و فقط درد میشود همدرد تنم…
فکر بال و پر
فکر بال و پر غمت به خانهی قلبم دوباره سر زده است به مثل همدم تنهایام که در زده است عجب که من به کسی…
عاشق دلگیر
عاشق دلگیر رفتی و درد گرفتست به دل جایت را شست از اندیشه من نقشه ی رویایت را نیستی زاویه های دلم از گرد و…
شیر دختر هندوستان
شیر دختر هندوستان دستی که با سپاه بزرگی برابر است دستان تو به نعرهی الله اکبر است ای خواهرم، نماد حیاء، پیکر شرف نامت به…
روزی نگاهم نا خود آگاهی به رویت شد
روزی نگاهم نا خود آگاهی به رویت شد شغل دل بیچارهی من جستجویت شد در تنگناهایی نبودت سخت دلتنگم اندیشه در نقش قدم، راهی به…
دنیا چه قشنگ است اگر جنگ نباشد
دنیا چه قشنگ است اگر جنگ نباشد این حسن تعامل همه نیرنگ نباشد دنیا چه قشنگ است اگر ماتم و حسرت مضمون نی و نغمۀ…
در طنین صدای دکلمه ات، نبض من بی قرار می گردد
در طنین صدای دکلمه ات، نبض من بی قرار می گردد مثل تک بیت ناب از غزلی، در دلم ماندگار می گردد فکر و شعر…
چند روزی است در بن بست رویاها گُمم
چند روزی است در بن بست رویاها گُمم چشم در گُل پای در گِل قلب در دریا گُمم مثل یک سرباز مظلومی که در دام…
تخمیس بر غزل جناب استاد رمزی عزیزی
تخمیس بر غزل جناب استاد رمزی عزیزی نسیم از شوق آغوش چمن دارد وزیدن را گل از شبنم بگیرد فیض آرام آرمیدن را نگیرد عنکبوت…
بیوفا
بیوفا پر از سکوت غمآلودهام پر از دردم به نام دوست چهها برسرم که آوردم من آنکه ترس جدا بودنش غمم میداد امید سبز وجودش…
بنشین چشم دلم سیر شود بعد برو
بنشین چشم دلم سیر شود بعد برو خیر اگر اندکی تاخیر شود بعد برو با نگاه حرف دل ما به هم آمیخته اند ذوب مثل…
ای نام روشن در دل هر کشور آزادی
ای نام روشن در دل هر کشور آزادی ای پرچم عدل و غرور سنگر آزادی ای واژهی گرم کتاب و دفتر آزادی ای روح رزم…
آنکه با روی چو مهتاب حیا را بکشد
آنکه با روی چو مهتاب حیا را بکشد بد ازآن نیم نگاهیست که ما را بکشد تیر چشمان قشنگش ز نماگاه حجاب جوهر قیمتی ی…
الوداع یا رمضان
الوداع یا رمضان ماه رحمت بود، مهرش را به دل جا کرد و رفت اشتیاق بودنش در سینه پیدا کرد و رفت نیستم دلواپس سالی…
از تنم رفته انرژی و توانم بی تو
از تنم رفته انرژی و توانم بی تو نوبهارم که گرفتار خزانم بی تو خوانده در بخت سراسیمه ی من لالایی آنگه میگفت به تن…
غم از این وحشت سرای سفله پایانی ندارد
غم از این وحشت سرای سفله پایانی ندارد کودکم میخندد اما لقمهی نانی ندارد دشمن آدم به جانش چنگ و دندان تیز کرده رحم در…
مثل طلوعی در دل معنا پدیدارم
مثل طلوعی در دل معنا پدیدارم مانند گل بشگفتنم را دوست میدارم دل را فقط با یاد حق شاداب میسازم از هرچه غیر از مهربانیهاست…
یارب توئی که لایق حمد و ستایشی
یارب توئی که لایق حمد و ستایشی خواهم کنم دمی به حضورت نیایشی دل تیره شد چو شام سیاه بدون ماه یارب بده به یاد…
دودی که سراپردهی خورشید جهان است
دودی که سراپردهی خورشید جهان است آه پر از اندوه دل آدمیان است سگ ها شده گرگی و شبیخون زده اما تقصیر همه گردن بیچاره…
در عشق با جناب شما کم نداشتم
در عشق با جناب شما کم نداشتم عمری گذشت و لحظه ی بی غم نداشتم تا عشق من به حسن تو گردید منحصر چیزی به…