قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

خداوند زماني مي آيد كه او را دورتر از هميشه تصور مي كنيم. (نامشخص)

راه حق يكي و راه باطل هزار. (نامشخص)

خدمت به وطن نيمي از وظيفه است و خدمت به انسانيت، نيم ديگر آن. (ويكتور هوگو)

راههاي نو مي نوردم، زيرا كلامي نو به من روي آورده است. (نيچه)

خرد، بالاترين و ژرفترين درجه ي دانش، بينش و فهم است. (شري كارتر اسكات)

رسول خدا فرمود : «نزد خداوند، هيچ چيز دشمن تر از خانه اي كه بر اثرطلاق ويران شود، نيست» . سپس امام صادق عليه السلام…

خرد، كسب كردني نيست؛ بايد پس از سفري كه جز ما كسي نمي تواند به آن برود، آن را كشف كنيم. (مارسل پروست)

رشك بردن را ناديده بگيريد و به كلي آن را فراموش كنيد؛ زيرا اين حس، هميشه شما را شكنجه خواهد داد. (ويكتور هوگو)

خردمند با بيدار كردن خوداشتياقي و خويشتنداري، تواند براي خويش جزيره‌اي سازد كه هيچ سيلي آن را غرق نتواند كرد. (بودا)

رفتار شاعران با تجربه هاي خويش بي شرمانه است، زيرا آنها را استثمار مي كنند. (نيچه)

خردمندان، هميشه همه چيز را نمي‌دانند. (رالف والدو امرسون)

رمان غالبا چيزي نيست مگر پياپي شدن درازمدت چند تعريف فرار. (ميلان كوندرا)

خشك سالي و بيماري در مقام مقايسه با جنگ، چيزي نيست زيرا خود اين دو نيز ناشي از پيامدهاي دشوار و ناهنجار جنگ هستند. (ويكتور…

رمز كاميابي، داشتن پشتكار و دليري، با وجود ناكامي ها است. (زيگ زيگلار)

خشم، نابيناترين، شديدترين و زشت ترين اندرزگويان است. (نامشخص)

رنگها ناپديد مي شوند، پرستشگاه‌ها فرو مي ريزند، امپراطوريها از بين مي‌روند، ولي واژه‌هاي خردمندانه جاودانه هستند. (نامشخص)

خطاهاي ديگران را، چون خطاهاي خود تحمل كن. (نامشخص)

رهبران بزرگ در هنگامه گرفتاريها پديد مي آيند. (جان ماكسول)

خنده اي كه با ديگران شريك مي‌شوي، عشقي است كه شنيده مي‌شود. (نامشخص)

رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود، رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود. (مثل)

خنده‌ي عميق، زندگي عميق است. (نامشخص)

روح خود را با خشم وکين آلوده مساز (کورش کبير)

خواسته اي كه با شوخ طبعي، هوشمندي و انديشه همراه باشد، مي تواند درهاي بسته و همچنين ذهن هاي بسته را بگشايد. (پرسي راس)

هرچه مي خواهيد بنويسيد و منتشر كنيد، اما تنها مي توان آن دسته از ماموريتها، ارزشها و اخلاقيات در شركت شما را به حساب آورد…

روحيه، مجموعه ي ميليونها جريان عصبي است كه در درون ما رخ مي دهد؛ به عبارت ديگر، جمع كل تجربه هاي ما در هر لحظه…

خواهان پرداخت بهاي آنچه مي‌خواهيد، باشيد. (جك كانفيلد)

هركس كه گمان مي كند مي تواند با نادرستي به رده هاي بالا برسد و در آنجا بماند، نادان است. (نامشخص)

روزي كه بشر كاملاً به ناداني خود پي برد، به موفقيت بزرگي دست يافته است؛ زيرا دانش در اين دنيا چيزي جز پي بردن به…

خود را از آنچه مانع مي شود تا كسي شوي كه مي خواهي، رها ساز. (نامشخص)

هرچه سخت تر بكوشيم، تن به تسليم دادن دشوارتر مي شود. (وينسنت لومباردي)

روشنفكر آن است كه چيز ساده را پيچيده بيان مي كند و هنرمند آن است كه چيزي پيچيده را به سادگي بيان مي كند. (نامشخص)

پاكي نفس، جدايي مي آورد. (نيچه)

هرچه بيشتر ببخشيد، بيشتر دريافت مي‌كنيد. (آنتوني رابينز)

رؤيا تنها يك ارتباط ( شايد يك ارتباط رمزي ) نيست، بلكه يك كوشش زيبايي شناسي و يك بازي قوه ي تخيل است و اين…

پايه ي دوستي اين است كه هرچه داديد، فراموش كنيد و هرچه گرفتيد، به ياد بسپاريد. (يوهان اسميت)

نزد خدا همه ی چیزها عادلانه و خوب و درست است، اما آدمها برخی را درست و برخی را نادرست می دانند. هراكلیت

رويايي كه غير ممكن ها را به ما وعده مي دهد، به همين سبب نيز از ما كناره مي گيرد، اما روياهايي كه ممكن ها…

پدران و مادران، دور اول زندگي فرزندشان را صرف آموزش راه رفتن و صحبت كردن آنها مي كنند و بقيه دوران كودكي، كارشان اين است…

هر نقاش فقط چيزهايي را مي بيند كه مي خواهد ببيند و فقط چيزهايي را مي خواهد ببيند كه دوست مي دارد. (اريك نيوتن)

ريشه‌ي هر دگرگوني در انديشيدن است. (استيو چندلر)

پرداختن به جزئيات، زندگي را تباه و زشت مي كند؛ ساده شويد، ساده كنيد. (هنري تورئو)

هر يك از اميال و افكار، در مدتي كه حضور داشته تاثير خود را بر چهره [ انسان ] به جا گذاشته است. (آرتور شوپنهاور)

زبان عضوي است كه وزنش اندك، اما عبادت و گناهش بسيار بزرگ است. (نامشخص)

پرنده كوچك دلت را براي من در بند مكن. (ارد بزرگ)

هر موفقيت، آثاري از خود بر جاي مي گذارد؛ اين ردپاها را دنبال كنيد. (آنتوني رابينز)

زمان، بهترين دوست شماست. (جك كانفيلد)

پزشك، كسي است كه مي پذيرد تمام عمرش را صرفنظر از نتايج آن، وقف بدن انسان كند. اين، يك نوع موافقت بنيادي است – نه…

هر گاه به مردم بدي كنيم، بيشتر بر تباهي آنها مي‌افزاييم. (افلاطون)

زمانه ي آكنده از انبوه ايده ها و بي اعتنا نسبت به آثار [ ادبي و هنري ] ، مرا غرق در نوميدي مي سازد….

پلي كه خنده را به گريه مي پيوندد زياد دراز نيست. (نامشخص)