معجون اشک

معجون اشک مشت جنون به سینۀ دیوار می زنم دل را به جرم بوالهوسی دار میزنم برقبلۀ خودم به نماز ایستاده ام بر غیر دوست…

ادامه مطلب

گذار عشق

گذار عشق از من گذشت عشق و در من اثر گذاشت بر دیده خون دل و لهیب جگر گذاشت او پیش من نشست و گفتم…

ادامه مطلب

فریاد سبز

فریاد سبز من چون بهار نغمه به گلزار می زنم بر خاک عشق بوسۀ بسیار می زنم فریاد سبز می کشم از همت بهار دیوانه…

ادامه مطلب

شراب آفرین

شراب آفرین من امام تمام مستانم مکتب نا تمام مستانم من شراب آفرین میخانه آفرین ، من غلام مستانم می توانی تلاوتم بکنی من سراپا…

ادامه مطلب

رقص کهکشان

رقص کهکشان رقص کهکشان دیدم در حوالی ماهت سر به سجده آتش را در قیام درگاهت بنده وار درگاهت عاشق خراباتی تا بنوشد او ساغر…

ادامه مطلب

حسرت قنوت

حسرت قنوت امشب دلم برای خدا تنگ می شود من شیشه می شوم و دعا سنگ می شود پای گریز از هوس آلودگی کجاست ؟…

ادامه مطلب

تندیش خدا

تندیش خدا مثل تندیس خدایی همه نور چشم بد از قد رعنای تو دور آتشم زن که سپندت بشوم چشم بد خواه حسودان همه کور…

ادامه مطلب

آیین خنده

آیین خنده هرگز سلام بر من مسکین نگفته ای گفتی برو ولی به کجا این نگفته ای گفتم خدا مرا برساند به وصل تو این…

ادامه مطلب

معما

معما نگاهت را مهیا کن من امشب باز می گردم برایم خیمه بر پا کن من امشب باز می گردم شبانی بی بیابانم خراب مهربانانم…

ادامه مطلب

گدای خفته

گدای خفته گدای خفته در منزل تو من بودم و کوچه گرد شب محفل تو من بودم تو شاهزادۀ افسانه های من بودی و قصه…

ادامه مطلب

غوغای وصل

غوغای وصل هر شب از غوغای وصل می شوم بیدارتر هر دم از دیوانگی می شوم هوشیارتر مه رخان شنگ و شوخ دلبران شوخ و…

ادامه مطلب

شوکران

شوکران عمر کوتاه بسر شد و نیاورد کسی زخم جان سوز مرا مرهم فریاد رسی آنکه پنداشته بودم که رفیقم باشد استخوانم به گلو ،…

ادامه مطلب

رعد نگاه

رعد نگاه مژدگانی می دهم هر کس مرا پیدا کند بند غم از دست های خستۀ من وا کند قطره های اشک من زنهار با…

ادامه مطلب

حراج عشق

حراج عشق عاشق شدم که پیر کوچه به من پوزخند زد می خواست پند دهد که حرف چرند زد قلبم شکست طعم بد طعنه های…

ادامه مطلب

بیستون

بیستون از من نخواه کز دل آزاد بگذرم از بیستون و تیشۀ فرهاد گذرم دشت سکوت اگرچه که جولانگه من است شاید سوار مرکب فریاد…

ادامه مطلب

اسیر خلسه

اسیر خلسه غم تو کار دلم را خراب خواهد کرد تمام هستی من را بر آب خواهد کرد دلت شبیه مسیحا و من در اوج…

ادامه مطلب

مصرع فردا

مصرع فردا لحظه ها می گذرد روزنه ای پیدا نیست شعر امروز مرا مصرعی از فردا نیست بی کسی زندگی سرد مرا می سوزد هیچ…

ادامه مطلب

کیمیای دل

کیمیای دل من در غمت مجال تمنا نداشتم در سینه ام برای دلم جا نداشتم عشق تو فرصتی است که دل کیمیا شود در فرصتی…

ادامه مطلب

عشوه

عشوه انعکاس نور در چشم تو زیبا می شود قطره در دریا بیفتد زود دریا می شود عشوه با اندام زیبای تو در دل می…

ادامه مطلب

شب یلدا

شب یلدا عشق با دیوانگی خو کرده بود بینوایی سوی من رو کرده بود عشق با بیچارگی هم خانه بود بی دلی هم رو بدین…

ادامه مطلب

رقص غنچه

رقص غنچه در آسیای بادی من رقص باد کو ؟ بر کاغذ چروک دل من مداد کو ؟ شومینه های تیره بی آتش مرا رقاص…

ادامه مطلب

حیرت نامنتها

حیرت نامنتها هزار دردم و درد آشنا ندارم من بیا که طاقت بار جفا ندارم من شهاب گم شده ام من در آسمان وجود رهی…

ادامه مطلب

بلور اشک

بلور اشک از ارتفاع نیازم سقوط می کنم آخر چه انتقام عجیبی گرفتم از تنم آخر به دشنه ای که تو دادی به دستم از…

ادامه مطلب

افیون خواب

افیون خواب تب کرده ام به حوله نمی از شراب بزن و مهر می به جبین من خراب بزن با قرص ماه کامل تو خوب…

ادامه مطلب

وحی مستند

وحی مستند دلم هوای خرابات می کند گاهی خدا کند که تو باشی و بشکند گاهی از انعکاس غرور تو این چنین شده ام که…

ادامه مطلب

نامه های یادگاری

نامه های یادگاری نامه های یادگاری بوسه های پر حرارت یاد ایام جوانی پیری آمد با حقارت مست بودم از تمنا تک سوار شهر رویا…

ادامه مطلب

کیش مهربانان

کیش مهربانان گفتم بیا که مستم گفتی بگو بگو نیست بی آبرو شدم من ، این آب ، آب جو نیست گفتم به گریه اما…

ادامه مطلب

عهد اولین

عهد اولین عمر مرا ستانده ای خون ز دلم چکانده ای باز بگو برای من اشک چرا فشانده ای می زنی ام که خود برو…

ادامه مطلب

سفینۀ خیالی

سفینۀ خیالی سکوت پنجره ها قهر پرده ها سخت است بدون یار نشستن در این سرا سخت است سلام اگرچه نکردی بپرس از دل من…

ادامه مطلب

رخسار مسیحا

رخسار مسیحا آیینه نمی گوید شرح گل زیبایت من دیدم و می دانم رخسار مسیحایت می گریم و می سوزم شاید که از این آتش…

ادامه مطلب

چشم خراب

چشم خراب کاش امشب ثواب می کردی حاجتم مستجاب می کردی خواهشم را جواب می دادی چهره ات بی حجاب می کردی کاش حرفم قبول…

ادامه مطلب

پادشاه جم

پادشاه جم من در این عالم نبودم عشق در جانم نشست هر چه بودم کم نبودم عشق در جانم نشست آدمی از ترس مردم عشق…

ادامه مطلب

ادعای یار

ادعای یار هر کس که دید روی تو تشبیه ماه کرد اما نه ماه مثل تو باد اشتباه کرد عاشق اگر بدون وضو برد نام…

ادامه مطلب

وصف هجران

وصف هجران گیسو بیفشان تا سر ببازم دریای نازی غرق نیازم از این معما با کس نگفتم خاک مزارم صندوق رازم بودی که بودم ،…

ادامه مطلب

معمای دل

معمای دل من اسیرم ، عاشقم عاشق تر از افسانه ها با خیال روی تو من ماندم و ویرانه ها سر خوش استم من اگر…

ادامه مطلب

کمال وفا

کمال وفا به پاس عشق قدیمی مرا رها مگذار تو می روی به سلامت ولی مرا مگذار اگرچه بار اضافی ترا برنجاند کنار جاده دلم…

ادامه مطلب

عصارۀ قرآن

عصارۀ قرآن بیا شراب بنوشیم و اشتباه کنیم و روی مدعیان خدا سیاه کنیم اگر که سجده به خوبان گناه می باشد بیا فقط و…

ادامه مطلب

سودای بوسه

سودای بوسه من عاشقت هستم چرا اینقدر حاشا میکنی هرگز نه چون من عاشقی در شهر پیدا می کنی با کس نگو اسرار دل ما…

ادامه مطلب

در انزوای غزل

در انزوای غزل سرم بریده به دستم بزن بزن که برقصم حدیث عشق خدایان بگو به من که برقصم شبیه رقص سپندی که در قدوم…

ادامه مطلب

حال دعا

حال دعا کاش گنجشک مرا می فهمید و دلم حال دعا می فهمید کاش احساس دو قسمت می شد و دل خون شده قیمت می…

ادامه مطلب

بید مجنون

بید مجنون روی بام خانه ام مهتاب می بارد بیا آسمان امشب بساط عاشقی دارد بیا بید سحر آمیز مجنون حیاط خانه ام روی پشت…

ادامه مطلب

ابهام

ابهام آینده یا تردید، آینده یا ابهام دیروز بی پایان ، آغاز بی انجام من فتح فردا را بیهوده مشتاقم فردای پر آتش من خام…

ادامه مطلب

نیزۀ فریاد

نیزۀ فریاد ای خدا رونق عشق از دل ناشادم رفت من که تاوان دلم را به بتان دادم رفت بر لبم زمزمه ای مبهم اگر…

ادامه مطلب

مرد درویش

مرد درویش مرد درویش منم گمشده در خویش منم خویش گم کرده ترین آدم درویش منم کمترین درد من اینست که از خود دورم مردی…

ادامه مطلب

کوله بار دعا

کوله بار دعا جاده بی انتهاست خواهم رفت مقصدم نا کجاست خواهم رفت مثل فرهاد در بیابانها قصه ها مال ماست خواهم رفت کوره راهی…

ادامه مطلب

عطر دامن

عطر دامن فقط سکوت می کنم اگر مرا صدا کنی مگر دوباره ای صنم ندای احمدا کنی قیام میکند دلم برای بوسه های تو اگر…

ادامه مطلب

شب دعا

شب دعا نگاه تو با چشم من آشناست حریم نگاه تو باغ خداست سفر در فراسوی چشمان تو به معنای رفتن به بی انتهاست کویر…

ادامه مطلب

دل سنگ

دل سنگ مست است دل سنگم از مست حذر باید اندام بلورت را زین سنگ خطر باید من آتش ویرانگر اندام تو گل پرور گل…

ادامه مطلب

جلبک

جلبک جلبک از تشنگی سنگ به هم می ریزد شعر یک آدم دلتنگ به هم می ریزد رفتی ای ماه ولی کاش که می دانستی…

ادامه مطلب

پریشان

پریشان زلف تو از دل بیچاره پریشان تر نیست صبر نوح از من آزرده فراوان تر نیست نیمه جانیست مرا خسته اگر می خواهی هیچ…

ادامه مطلب