عمر مرا ستانده ای خون ز دلم چکانده ای
باز بگو برای من اشک چرا فشانده ای
می زنی ام که خود برو هر چه زنی نمی روم
در سر عشق و عاشقی درس مرا نخوانده ای
گفته ام و نگفته ای آنچه ز عشق می شوی
بر سر عهد اولین مانده ام و نمانده ای
می شکنی شکسته را احمد جان گسسته را
تا به کجا و تا به کی می کشی و کشانده ای
احمد پروین