حسرت قنوت

حسرت قنوت
امشب دلم برای خدا تنگ می شود
من شیشه می شوم و دعا سنگ می شود
پای گریز از هوس آلودگی کجاست ؟
دارم ولی میانۀ ره لنگ می شود
بین خدا و من قدمی بیشتر نبود
افسوس حجم فاصله فرسنگ می شود
تصویر روی دوست کجا می توان کشید
حتی قلم ز کفر تو بی رنگ می شود
دستی که باز کرده ام از حسرت قنوت
امشب به روی صورت من چنگ می شود
امشب شمار رکعتم از خاطرم گریخت
آدم عجب وقیح به نیرنگ می شود
احمد پروین
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *