چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم

چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم
از داغ درون سوختم از زخم برون هم
افتاده ام ایشمع چو پروانه بپایت
آتش زده ام دین و دل و صبر و سکون هم
چند ای بت کافر بچه در غارت دینی
این کار مگر بر تو ثواب است و شکون هم
دایم بزبانها من بد روز چو شمعم
از زخم زبان سوختم از بخت زبون هم
در کوی بتان لاف بزرگی و هنر هیچ
آنجا بوی اصل و نسب فضل و فنون هم
میسوخت دل از عشق تو چونشمع سراپای
افزود غمت بر سر آن داغ جنون هم
اهلی ز غم عشق تو با خویش نپرداخت
دیوانه صفت زیست همه عمر و کنون هم
اهلی شیرازی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *