‍ بالاتر از معشوقه و بالاتر از همسر

‍ بالاتر از معشوقه و بالاتر از همسر
بالاتر از شک بودی و بالاتر از باور
تو کوه بودی آفتابی پشت سر با تو
خورشید من بودم که رویت می‌شدم پرپر
یک‌روز دیدم نامه‌ات را دست یک عاشق
یک‌روز دیدم بوسه‌ات را دست یک دختر
القصه با هر ناکس و کس بودی و بی‌کس
احوال تنهایی تو با من نشد بهتر!
من جای قلبم سینه‌ام را سنگ پر کردم
ای شیشه زیبا نشو با سنگ هم‌بستر!
مردی ولی در ژرفنایت یک زن تنها
نام مرا از تو گرفته آن زنِ محشر
تنها کسی هستی که می‌میری در آغوشم
مرداب هستم بر تنم مرده‌ست نیلوفر!
من کارگردان غم یک مرد تنهایم
ای مرد تنهای شبم ای مرد بازی‌گر!
امشب نقاب کهنه را بر ساعتت بگذار
با بوسه‌هایت لحظه‌ها را دفن کن یک‌سر
امشب در آغوشم بکش تا یک نفس باقی‌ست
ختم به خیرش کن مرا در این دم آخر

تمنا توانگر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *