معماری کلمات در رباعی با بهار، تابستان، پاییز و زمستان

معماری کلمات در رباعی با بهار، تابستان، پاییز و زمستان

ای سردی نو بهار پیرم کردی
در تنگه‌ی یک فصل اسیرم کردی
مردم همه گشنه‌ی قدم‌های تو اند
از آمدن همیشه سیرم کردی
***
خورشید شبیه تخم مرغ غلتان
مهتاب وَ ماهتابه‌‌ای سرگردان
می‌تابد و می‌تابد و هی می‌سوزد
خورشید میان تابه‌ی تابستان
***
گل می‌دهم ار چند زمستان باشد
می‌خندم اگرچه غصه‌باران باشد
با آمدنت دلبر آبانی من
پاییز برای من بهاران باشد
***
در کوچه‌ی انتظار خود می‌سوزی
یک عمر پی نگار خود می‌سوزی
آن آتش دل‌گرم زمستان هستی
با آمدن بهار خود می‌سوزی
تمنا توانگر

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *