فرصت فانی

فرصت فانی عمری در آرزوی تو دل ریش بوده ایم آتشفشان منطقۀ خویش بوده ایم روی نیاز ما به زر هیچ سفله نیست تا در…

ادامه مطلب

صدای غم

صدای غم عشق دارد ریشه در اندیشه ام در کویر عشق بازی ریشه ام بیشه زاری هست دشت بی دلی من تمام رونق این بیشه…

ادامه مطلب

ستایش گیسو

ستایش گیسو گفتی لبم برای لبت شیرین بیان کنم عالیست جان من بگذار امتحان کنم شیرین و تلخ هر چه که باشد لبت گل است…

ادامه مطلب

خرمن گیسو

خرمن گیسو لعل لب توست بهترینم تمثیل خداست در زمینم در خرمن بی بدیل گیسو من مرد گدای خوشه چینم جانم ز غمت چنان بسوزد…

ادامه مطلب

تحفۀ خدا

تحفۀ خدا اول چه بود عشق و آخر چه هست عشق بر خاست از خدا و در آدم نشست عشق این تحفۀ خداست یا اسم…

ادامه مطلب

بدون یار

بدون یار نفسم گرفته امشب ز مرور خاطراتم منم و نگاه حافظ ، من وشاخ بی نباتم قلمم نمی نویسد غزلی اگر بخواهم همه خون…

ادامه مطلب

نشان راه

نشان راه چه بنوشم که بجوشد ز تنم آنچه تو خواهی چه برقصم که بگیرم ز تو تقدیس نگاهی چه بخواهی تو که باشم چه…

ادامه مطلب

گل ترانه

گل ترانه نمی گذاری اگر دل به حال خود بگذارم اگر شبی تو نباشی به گریه جان بسپارم در آسمان نگاهت شهاب عاطفه گم شد…

ادامه مطلب

فتنه جو

فتنه جو با دو صد شیوۀ دلاویزی با دل سنگ من گلاویزی روزها را شب سیه کردی شب پرستی ، شبی ، شباویزی تخم عشقت…

ادامه مطلب

شرار نگاه

شرار نگاه من در خواب چشم تو تحقیق می کنم خود را به بوسه های تو تشویق می کنم مژگان خوب توست که در لحظۀ…

ادامه مطلب

روستای تنهایی

روستای تنهایی مقصدم روستای تنهایی است جاده ها سنگلاخ رسواییست کوچ مردان آفتابی عشق تا فراسوی شرق داناییست تا رسيدن به کوچه های خدا دشت…

ادامه مطلب

خدای مستان

خدای مستان من ماندم و يک خیال واهی شاید که ببینمت نگاهی دل می دود از پی تو هر شب ای دل تو چقدر سر…

ادامه مطلب

تمنا

تمنا کاش که دل جای تمنا نبود یا که اگر بود دل ما نبود کاش دل اینگونه که بی آبرو است حداقل پیش تو رسوا…

ادامه مطلب

اذان یار

اذان یار من در حصار عشق گرفتار آمدم رفتم زخویش تا به بر یار آمدم عمریست روزه لب معشوق بوده ام تا با اذان یار…

ادامه مطلب

نفرین غزل

نفرین غزل یک غزل گفتم قلم آتش گرفت دفتر از نفرین غم آتش گرفت چون دعایم آتشین شد نیمه شب یک کبوتر در حرم آتش…

ادامه مطلب

گذار

گذار از خود بدر آمدم نگارم شاید به شما رسد گذارم گنجینۀ بی زوال مستی زیر سر دل نهفته دارم مدیون عصا نمی شوم من…

ادامه مطلب

فانوس اشک

فانوس اشک فانوس اشک ، طاقچه انتظار ، خانه صبر امید وصل تو تنها مرا بهانه صبر در مغازۀ تقدیر می روم همه روز مگر…

ادامه مطلب

شراب نگاه

شراب نگاه من در شراب چشم تو تحقیق می کنم خود را به بوسه های تو تشویق می کنم مژگان خوب توست که در لحظۀ…

ادامه مطلب

رنگ خاکستر

رنگ خاکستر ناله ام جوشید و آهم گریه کرد چشم های بی گناهم گریه کرد همصدا با لاله های دشت عشق نرگس باغ نگاهم گریه…

ادامه مطلب

خمار چشم

خمار چشم گفتم عزیز من دل در غمت نشست گفتی که بشکند چه کنم من ؟ همین که هست دل نیست مثل دف که زند…

ادامه مطلب

تکاپوی خدا

تکاپوی خدا کاش در خاطره ها گم می شد وسط دشت بلا گم می شد کاش در هاله ای از وهم سیاه در تکاپوی خدا…

ادامه مطلب

اشک کوچه

اشک کوچه من گدا شدم شاید درب خانه بگشاید لحظه ای برون آید التفات فرماید من گدا شدم اما درب خانه می بندد دست من…

ادامه مطلب

میزبان خدا

میزبان خدا من گل زرد آفتابگردانم رو به خورشید توست چشمانم دستهایم قنوت می خواند بت پرستم ولی مسلمانم میزبان خدا شوم وقتی که به…

ادامه مطلب

لقمۀ اشک

لقمۀ اشک مرتع بی علف از برۀ بیمار پر است توی این قحطی اندیشه دل زار پر است وهم آیینه نکن حیلۀ راه است سراب…

ادامه مطلب

فانوس تفکر

فانوس تفکر اهل مه غلیظ توهم شدیم ما در جاده های حیرت و غم گم شدیم ما فانوس کور سوی تفکر به یک نسیم خاموش…

ادامه مطلب

شمع گداخته

شمع گداخته ای دل حریف این همه ماتم نمی شوی بیچاره تر منم که تو آدم نمی شوی بار فراق دوست اگر بر سرت نهند…

ادامه مطلب

دیوار حاشا

دیوار حاشا از بهشت دلت اخراج شدم اینجایم بی گناهم به خدا بیش نکن رسوایم سیب باغ تو فریبندۀ صد حوا بود من بیچاره که…

ادامه مطلب

خاطرۀ وصل

خاطرۀ وصل هنوز خاطرۀ وصل توست در گوشم تو را به هر چه پرستی مکن فراموشم سکوت دلکش من هم ز یاد صحبت تو چنان…

ادامه مطلب

تمدن کور

تمدن کور باد گلهای پونه ، توی دهات بازی دختران و آب قنات چای دم کرده با سماور مست مزۀ زعفران و شهد نبات جوی…

ادامه مطلب

آشوب

آشوب امشب تمام خانه ام آشوب می شود می آید او به جان خودم خوب می شود امشب گلیم کهنۀ درویش خانه ام فرش قدوم…

ادامه مطلب

معجون اشک

معجون اشک مشت جنون به سینۀ دیوار می زنم دل را به جرم بوالهوسی دار میزنم برقبلۀ خودم به نماز ایستاده ام بر غیر دوست…

ادامه مطلب

گذار عشق

گذار عشق از من گذشت عشق و در من اثر گذاشت بر دیده خون دل و لهیب جگر گذاشت او پیش من نشست و گفتم…

ادامه مطلب

فریاد سبز

فریاد سبز من چون بهار نغمه به گلزار می زنم بر خاک عشق بوسۀ بسیار می زنم فریاد سبز می کشم از همت بهار دیوانه…

ادامه مطلب

شراب آفرین

شراب آفرین من امام تمام مستانم مکتب نا تمام مستانم من شراب آفرین میخانه آفرین ، من غلام مستانم می توانی تلاوتم بکنی من سراپا…

ادامه مطلب

رقص کهکشان

رقص کهکشان رقص کهکشان دیدم در حوالی ماهت سر به سجده آتش را در قیام درگاهت بنده وار درگاهت عاشق خراباتی تا بنوشد او ساغر…

ادامه مطلب

حسرت قنوت

حسرت قنوت امشب دلم برای خدا تنگ می شود من شیشه می شوم و دعا سنگ می شود پای گریز از هوس آلودگی کجاست ؟…

ادامه مطلب

تندیش خدا

تندیش خدا مثل تندیس خدایی همه نور چشم بد از قد رعنای تو دور آتشم زن که سپندت بشوم چشم بد خواه حسودان همه کور…

ادامه مطلب

آیین خنده

آیین خنده هرگز سلام بر من مسکین نگفته ای گفتی برو ولی به کجا این نگفته ای گفتم خدا مرا برساند به وصل تو این…

ادامه مطلب

معما

معما نگاهت را مهیا کن من امشب باز می گردم برایم خیمه بر پا کن من امشب باز می گردم شبانی بی بیابانم خراب مهربانانم…

ادامه مطلب

گدای خفته

گدای خفته گدای خفته در منزل تو من بودم و کوچه گرد شب محفل تو من بودم تو شاهزادۀ افسانه های من بودی و قصه…

ادامه مطلب

غوغای وصل

غوغای وصل هر شب از غوغای وصل می شوم بیدارتر هر دم از دیوانگی می شوم هوشیارتر مه رخان شنگ و شوخ دلبران شوخ و…

ادامه مطلب

شوکران

شوکران عمر کوتاه بسر شد و نیاورد کسی زخم جان سوز مرا مرهم فریاد رسی آنکه پنداشته بودم که رفیقم باشد استخوانم به گلو ،…

ادامه مطلب

رعد نگاه

رعد نگاه مژدگانی می دهم هر کس مرا پیدا کند بند غم از دست های خستۀ من وا کند قطره های اشک من زنهار با…

ادامه مطلب

حراج عشق

حراج عشق عاشق شدم که پیر کوچه به من پوزخند زد می خواست پند دهد که حرف چرند زد قلبم شکست طعم بد طعنه های…

ادامه مطلب

بیستون

بیستون از من نخواه کز دل آزاد بگذرم از بیستون و تیشۀ فرهاد گذرم دشت سکوت اگرچه که جولانگه من است شاید سوار مرکب فریاد…

ادامه مطلب

اسیر خلسه

اسیر خلسه غم تو کار دلم را خراب خواهد کرد تمام هستی من را بر آب خواهد کرد دلت شبیه مسیحا و من در اوج…

ادامه مطلب

مصرع فردا

مصرع فردا لحظه ها می گذرد روزنه ای پیدا نیست شعر امروز مرا مصرعی از فردا نیست بی کسی زندگی سرد مرا می سوزد هیچ…

ادامه مطلب

کیمیای دل

کیمیای دل من در غمت مجال تمنا نداشتم در سینه ام برای دلم جا نداشتم عشق تو فرصتی است که دل کیمیا شود در فرصتی…

ادامه مطلب

عشوه

عشوه انعکاس نور در چشم تو زیبا می شود قطره در دریا بیفتد زود دریا می شود عشوه با اندام زیبای تو در دل می…

ادامه مطلب

شب یلدا

شب یلدا عشق با دیوانگی خو کرده بود بینوایی سوی من رو کرده بود عشق با بیچارگی هم خانه بود بی دلی هم رو بدین…

ادامه مطلب