قصاید گزیده ناقص فرخی سیستانی

در تهنیت جلوس سلطان محمد پس از سلطان محمود هرکه بود از یمین دولت شاد دل به مهر جمال ملت داد هرکه او حق نعمتش…

در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصرالدین ای روی نکو! روی سوی من کن و بنشین زنهار ز من دور مدار آن لب شیرین…

– در مدح خواجه عمید ابو منصور سید اسعد نیلگون پرده برکشید هوا باغ بنوشت مفرش دیبا آبدان گشت نیلگون رخسار و آسمان گشت سیمگون…

در مدح عمیدالملک خواجه ابوبکر علی بن حسن قهستانی عارض سپاه دی به سلام آمد نزدیک من ماه من آن لعبت سیمین ذقن با زنخی…

در دعای سلطان و تقاضای ملازمت سفر ای برگذشته از ملکان پایگاه تو قدر تو بر سپهر برآورده گاه تو ماه منیر صورت ماه درفش…

در مدح امیر ابو یعقوب یوسف سپاهسالار گل بخندید و باغ شد پدرام ای خوشا این جهان بدین هنگام چون بنا گوش نیکوان شد باغ…

در مدح خواجه ابوسهل احمد بن حسن حمدوی سروی شنیده‌ای که بود ماه بار او؟ مه دیده‌ای که مشک بپوشد کنار او؟ من دیدم و…

در مدح میرابوالفتح فرزند سید الوزراء احمد بن حسن میمندی من ندانم که عاشقی چه بلاست هر بلایی که هست عاشق راست زرد و خمیده…

در تحریض به حرکت هند و تسخیر کشمیر هنگامی گلست ای به دو رخ چون گل خودروی همرنگ رخ خویش به باغ اندر گل جوی…

در مدح امیر ابو یعقوب عضد الدوله یوسف بن ناصر الدین زلف مشکین تو زان عارض تابنده چو ماه به سر چاه زنخدان تو آید…

در مدح خواجه عمید اسعد کدخدای امیر ابوالمظفر والی چغانیان برگرفت از روی دریا ابر فروردین سفر ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر گه…

در مدح عضدالدوله امیر یوسف برادر سلطان محمود یاد باد آن شب کان شمسهٔ خوبان طراز به طرب داشت مرا تا به گه بانگ نماز…

در ذکر سفر سومنات و فتح آنجا و شکستن منات و رجعت سلطان فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر سخن نو آر که نو…

در مدح امیر فخرالدوله ابو المظفر احمد بن محمدوالی‌چغانیان تا خزان تاختن آورد سوی باد شمال همچو سرمازده با زلزله گشت آب زلال باد بر…

در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود غزنوی شبی گذاشته‌ام دوش خوش به روی نگار خوشا شبا که مرا دوش بود با رخ یار شبی…

در مدح وزیر زاده ابوالفتح عبدالرزاق بن احمد بن حسن میمندی برفت یار من و من نژند و شیفته‌وار به باغ رفتم با درد و…

در شکر گزاری از اسبی که سلطان محمود داده است ای آنکه همی قصهٔ من پرسی هموار گویی که چگونه‌ست بر شاه ترا کار چیزیکه…

در مدح امیر محمد بن محمود بن ناصرالدین سبکتگین مرا چه وقت خزان و چه روزگار بهار چه دور باید بودن همی ز روی نگار…

در مدح سلطان ابو سعید مسعود بن محمود غزنوی جشن سده و سال نو و ماه محرم فرخنده کناد ایزد بر خسرو عالم شاهنشه گیتی…

در مدح یمین الدولة سلطان محمود بن سبکتگین ای ملک گیتی، گیتی تراست حکم تو بر هرچه تو خواهی رواست در خور تو وز در…

در ذکر مراجعت سلطان محمود از فتح سومنات یمین دولت شاه زمانه با دل شاد به فال نیک کنون سوی خانه روی نهاد بتان شکسته…

در مدح امیر محمد بن محمود بن ناصرالدین ای زینهارخوار بدین روزگار از یار خویشتن که خورد زینهار یکدل همی‌چرند کنون آهوان با شیر و…

در مدح سلطان محمدبن سلطان محمود هر روز مرا عشق نگاری به سر آید در باز کند ناگه و گستاخ درآید ور در به دو…

در مدح یمین الدوله ابوالقاسم محمود بن ناصرالدین بنفشه زلف من آن آفتاب ترکستان همی بنفشه پدید آرد از دو لاله‌ستان مرا بنفشه و لاله…

در ذکر وفات سلطان محمود و رثاء آن پادشاه شهر غزنین نه همانست که من دیدم پار چه فتاده‌ست که امسال دگرگون شده کار خانه‌ها…

در مدح امیر یوسف بن ناصرالدین از پی تهنیت روز نو آمد بر شاه سدهٔ فرخ روز دهم بهمن ماه به خبر دادن نوروز نگارین…

در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود گفتم: مرا سه بوسه ده ای شمسهٔ بتان! گفتا: ز حور بوسه نیابی درین جهان گفتم: ز بهر…

در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین سبکتگین غزنوی برآمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان…

۰در ذکر مسافرت ازسیستان به بست و مدح خواجه منصور بن حسن میمندی چون بسیج راه کردم سوی بست از سیستان شب همی تحویل کرد…

در صفت داغگاه امیر ابوالمظفر فخرالدوله احمدبن‌محمدوالی‌چغانیان چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار پرنیان هفترنگ اندر سر آرد کوهسار خاک را چون ناف آهو…

در مدح خواجه ابو الحسن علی بن فضل بن احمد معروف به حجاج به جان تو که نیارم تمام کرد نگاه ز بیم چشم رسیدن…

در مدح سلطان مسعود بن سلطان محمود غزنوی آشتی کردم با دوست پس از جنگ دراز هم بدان شرط که با من نکند دیگر ناز…

در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصرالدین خداوند ما شاه کشورستان که نامی بدو گشت زاولستان سر شهریاران ایران زمین که ایران بدو گشت…

۰در مدح امیر ابو احمد محمد بن محمود غزنوی دی ز لشکرگه آمد آن دلبر صدرهٔ سبز باز کرد از بر راست گفتی بر آمد…

در لغز آتش سده و مدح سلطان محمود یکی گوهری چون گل بوستانی نه زر و به دیدار چون زر کانی به کوه اندرون ماندهٔ…

در مدح خواجه ابو سهل دبیر وزیر امیر یوسف اندر آمد به باغ باد خزان گرد برگشت گرد شاخ رزان رز دژمروی گشت و لرزه…

در مدح سلطان مسعود بن سلطان محمود خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی خوشا با پریچهرگان زندگانی خوشا با رفیقان یکدل نشستن به هم نوش کردن…

در مدح یمین‌الدوله سلطان محمود غزنوی بدین خرمی جهان، بدین تازگی بهار بدین روشنی شراب، بدین نیکویی نگار یکی چون بهشت عدن یکی چون هوای…

۰در مدح سلطان محمد بن محمود غزنوی دوش تا اول سپیدهٔ بام می همی‌خوردمی به رطل و به جام با سماعی که از حلاوت بود…

در مدح ابوالحسن علی بن الفضل بن احمد معروف به حجاج ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست از همه ترکان چون ترک…

در مدح خواجه ابوالحسن حجاج علی بن فضل بن احمد پیچان درختی نام او نارون چون سرو زرین پر عقیق یمن نازنده چون بالای آن…

در مدح شمس الکفاة خواجه احمد بن حسن میمندی سرو ساقی و ماه رودنواز پرده بر بسته در ره شهناز ز خمهٔ رودزن نه پست…

صفت بهار و مدح وزیرزاده ابوالحسن حجاج علی بن فضل بن احمد امسال تازه رویتر آمد همی بهار هنگام آمدن نه بدینگونه بود پار پار…

۰در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی دل من همی داد گفتی گوایی که باشد مرا روزی از تو جدایی بلی هر چه خواهد…

در مدح ابو احمد محمد بن محمود بن ناصرالدین به من بازگرد ای چو جان و جوانی که تلخست بی تو مرا زندگانی من اندر…

در مدح خواجه ابوبکر حصیری ندیم من پار دلی داشتم بسامان امسال دگرگون شد و دگرسان فرمان دگر کس همی‌برد دل این را چه حیل…

در مدح شمس الکفات احمد بن الحسن میمندی گفتم: گلست، یا سمنست آن رخ و ذقن؟ گفتا:یکی شکفته گلست و یکی سمن گفتم: در آن…

در وصف بهار و مدح ابو احمد محمد بن محمود بن سبکتکین مرحبا ای بلخ بامی همره باد بهار از در نوشاد رفتی یا ز…

۰در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصرالدین آن کمر باز کن بتا ز میان زین غم و وسوسه مرا برهان من در آن اندهم…

در مدح امیر ابو احمد محمد بن محمود غزنوی ای دل ناشکیب مژده بیار کامد آن شمسهٔ بتان تتار آمد آن سرو جلوه کرده به…