گزیده غزلیات احمد پروین
عصارۀ قرآن
عصارۀ قرآن بیا شراب بنوشیم و اشتباه کنیم و روی مدعیان خدا سیاه کنیم اگر که سجده به خوبان گناه می باشد بیا فقط و…
سودای بوسه
سودای بوسه من عاشقت هستم چرا اینقدر حاشا میکنی هرگز نه چون من عاشقی در شهر پیدا می کنی با کس نگو اسرار دل ما…
در انزوای غزل
در انزوای غزل سرم بریده به دستم بزن بزن که برقصم حدیث عشق خدایان بگو به من که برقصم شبیه رقص سپندی که در قدوم…
حال دعا
حال دعا کاش گنجشک مرا می فهمید و دلم حال دعا می فهمید کاش احساس دو قسمت می شد و دل خون شده قیمت می…
بید مجنون
بید مجنون روی بام خانه ام مهتاب می بارد بیا آسمان امشب بساط عاشقی دارد بیا بید سحر آمیز مجنون حیاط خانه ام روی پشت…
ابهام
ابهام آینده یا تردید، آینده یا ابهام دیروز بی پایان ، آغاز بی انجام من فتح فردا را بیهوده مشتاقم فردای پر آتش من خام…
نیزۀ فریاد
نیزۀ فریاد ای خدا رونق عشق از دل ناشادم رفت من که تاوان دلم را به بتان دادم رفت بر لبم زمزمه ای مبهم اگر…
مرد درویش
مرد درویش مرد درویش منم گمشده در خویش منم خویش گم کرده ترین آدم درویش منم کمترین درد من اینست که از خود دورم مردی…
کوله بار دعا
کوله بار دعا جاده بی انتهاست خواهم رفت مقصدم نا کجاست خواهم رفت مثل فرهاد در بیابانها قصه ها مال ماست خواهم رفت کوره راهی…
عطر دامن
عطر دامن فقط سکوت می کنم اگر مرا صدا کنی مگر دوباره ای صنم ندای احمدا کنی قیام میکند دلم برای بوسه های تو اگر…
شب دعا
شب دعا نگاه تو با چشم من آشناست حریم نگاه تو باغ خداست سفر در فراسوی چشمان تو به معنای رفتن به بی انتهاست کویر…
دل سنگ
دل سنگ مست است دل سنگم از مست حذر باید اندام بلورت را زین سنگ خطر باید من آتش ویرانگر اندام تو گل پرور گل…
جلبک
جلبک جلبک از تشنگی سنگ به هم می ریزد شعر یک آدم دلتنگ به هم می ریزد رفتی ای ماه ولی کاش که می دانستی…
پریشان
پریشان زلف تو از دل بیچاره پریشان تر نیست صبر نوح از من آزرده فراوان تر نیست نیمه جانیست مرا خسته اگر می خواهی هیچ…
نهال سحرآمیز
نهال سحرآمیز یک تصادف خونین بین عشق و اندیشه کشته می شود مجنون بیستون شکن تیشه یک نهال سحرآمیز آمد از خدا شاید شاخ و…
مرگ یار
مرگ یار از انجماد مطلق احساس خسته ام از مرگ ناگهانی یک یاس خسته ام تاکی به قیمت دل من می توان کشید بر گردن…
کالسکۀ تدبیر
کالسکۀ تدبیر من به مهمانی نرگس می روم جانم بیا آنچنان باشی که می دانی و می دانم بیا با لباس اهل نامردی اگر هستی…
غزل آفتاب
غزل آفتاب گوهر نازنین ناب منی گل زیبای باغ خواب منی تو ز دیوان بی کرانۀ صبح غزل سرخ آفتاب منی تویی آن گنج بی…
شب رویایی
شب رویایی آبادی دلت به خرابی عوض نکن یک جرعه آب را به سرابی عوض نکن یک نیم جو اگر احساس با تو هست با…
دست نوازش
دست نوازش توی ناپیدای غم من را تو پیدا می کنی خلوت آیینه وارم را تماشا می کنی گفته بودی بر سرم دست نوازش می…
چرا نمی گذرد
چرا نمی گذرد چرا نمی گذرد نازنین زمان بی تو شکسته چرخ فلک هم در آسمان بی تو ؟ نه دیگر از دل خود انتظار…
برق حسرت
برق حسرت یادش آرام دل دیوانه برد دلبرانه آمد و جانانه برد خواب دیدم که با زنجیر عشق دوشم از محراب تا میخانه برد پای…
هیچ آباد
هیچ آباد غریب غربت خویشم ز حسرت خیز تنهایی که از تنها بپرهیزم به حکم پیر شیدایی فریب خویش را خوردم که در خود اینچنین…
ماورای شنیدن
ماورای شنیدن صدای قلب من از تاب گوش بیرون رفت و پیر نبض دلم گریه پوش بیرون رفت صدای ناله من بس که در گلو…
قلب عتیقه
قلب عتیقه یک عشق کهنه دارم قلبی عتیقه آری سرمایه ای که هرگز ارزش نمی گذاری سمسار کوچه ها را پیشم چه می فرستی قیمت…
عزای شقایق
عزای شقایق غزل های وحشی به یادت سرودم غم واژه دارد مداد کبودم به وزن شقایق عزایی گرفتم و با بغض وحشی به باغ وجودم…
سرو
سرو منم سروی که می مانم در این باغ زمستانی ندارم از خزان وحشت نه منت از بهارانی پناه بلبلان وقتی که گل می راندش…
خواب زیبا
خواب زیبا رو به رویای قشنگت بارها خوابیده بودم حرف شیرین خواب زیبا گفته بودی دیده بودم با سرانگشت نوازش از گیاه بوسه هایت میوه…
جادۀ خیال
جادۀ خیال امشب از سوز آه بیدارم به خدا تا پگاه بیدارم سر نهادم به جاده های خیال چشم در چشم راه بیدارم روی یک…
بال رویا
بال رویا آنچه با من بود هر شب آه بود زندگی بی روی او جان کاه بود بال رویا قحطی پرواز داشت ارتفاع آسمان کوتاه…