زندگینامه سپندی سمرقندی

سپندی سمرقندی (زاده در ۱۲۰۸ خورشیدی – درگذشته به ۱۲۸۸ خورشیدی) از شاعران پارسی‌گوی و مردمان تاجیک اهل سمرقند در ازبکستان است که در قالب‌های…

ادامه مطلب

امروز نه آن سرو سمن کرد وداع

امروز نه آن سرو سمن کرد وداع بل قمری عقل و دین ز من کرد وداع هوش از سر و قوّت از میان رفت دریغ…

ادامه مطلب

از شمع رخت چو روشن این کاخ شود

از شمع رخت چو روشن این کاخ شود دل خادم و چون خسته طباخ شود نبود عجب از وفور لطف کرمش با خواجه اگر غلام…

ادامه مطلب

ای شوخ به یک نگاه کارم کردی

ای شوخ به یک نگاه کارم کردی با ناوک غمزه‌ای فگارم کردی در آتش مجمر غمت افگندی بگداختی و سپندوارم کردی سپندی سمرقندی

ادامه مطلب

قَدَت، سَروِ گُلِستانِ نَزاکت

قَدَت، سَروِ گُلِستانِ نَزاکت لَبَت، لعلِ بَدَخشانِ نزاکت اگر آیی به گُلشَنْ گُل نَماید نثارِ مقدمت، جانِ نزاکت رخِ تو صفحه‌ی مُشکات خوبی خَطَتْ تَصویرِ…

ادامه مطلب

شب که آن دلبر مرا با خویشتن دمساز کرد

شب که آن دلبر مرا با خویشتن دمساز کرد چشم‌شوخیّ و به اندازهٔ نیازم ناز کرد باغبانِ حُسن، سَروِ قامتِ نازِ تو را در میانِ…

ادامه مطلب

نگار من که سراپا کرشمه و ناز است

نگار من که سراپا کرشمه و ناز است میان تازه‌نهالان که سرو ممتاز است ادای ز امر تبسم چو دید از لب تو دهان غنچه…

ادامه مطلب

مژده ای دل که شب آن ماه‌نسب می‌آید

مژده ای دل که شب آن ماه‌نسب می‌آید می‌رود شام غم و صبح طرب می‌آید ماه من گر ز رجب زودتر آید، گویا رمضان پیش‌تر…

ادامه مطلب

یار از یک سو، بهار از یک طرف

یار از یک سو، بهار از یک طرف شد به من این دو دچار از یک طرف می‌رسد در بوستان وقت خزان نونهال سوگوار از…

ادامه مطلب

امشب شکری گر از لبت نوش کنم

امشب شکری گر از لبت نوش کنم در عشق تو کی پند کسی گوش کنم غیر تو اگر پری است از خاطر تو باشد، که…

ادامه مطلب