یار از یک سو، بهار از یک طرف

یار از یک سو، بهار از یک طرف
شد به من این دو دچار از یک طرف
می‌رسد در بوستان وقت خزان
نونهال سوگوار از یک طرف
قُمری از یک سو به فریاد و فغان
بلبل شیدای زار از یک طرف
سرزنش سازد گل پژمرده را
گلبن از یک سو و خار از یک طرف
عقربِ زلفش ز یک سو می‌گَزَد
کاکلِ مُشکینْ چو مار، از یک طرف
زلفش از یک سو به دامش می‌کشد
خطِّ سبزِ مُشکبار از یک طرف
مرغ دل در دامش از یک سو فِتاد
این «سپندی» بی‌قرار از یک طرف

سپندی سمرقندی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *