شاه بیت های غزلیات ابوالمعانی بیدل
موج چون بر هم خورد بیدل همان بحر است و بس
موج چون بر هم خورد بیدل همان بحر است و بس کم شدن از وهم هستی جزء را کل میکند حضرت ابوالمعانی بیدل رح
ناله را روزی که اوج اعتبار نشئه بود
ناله را روزی که اوج اعتبار نشئه بود چونجرس بیدل بهجای باده دل در جام داشت حضرت ابوالمعانی بیدل رح
نپنداری به مرگ از جستجو فارغ شوم بیدل
نپنداری به مرگ از جستجو فارغ شوم بیدل به زیرخاک هم چون آفتابم هست شبگیری حضرت ابوالمعانی بیدل رح
ندارم نشئهٔ دیگر به هر سرگشتگی بیدل
ندارم نشئهٔ دیگر به هر سرگشتگی بیدل چوگردابم درینمحفل خطساغر همین باشد حضرت ابوالمعانی بیدل رح
نرسیدم به هیچ جا بیدل
نرسیدم به هیچ جا بیدل تا کجا امتیاز میرسدم حضرت ابوالمعانی بیدل رح
نفس به صد یاس میگدازم دگر ز حالم مپرس بیدل
نفس به صد یاس میگدازم دگر ز حالم مپرس بیدل چو شمع رحم است بر اسیریکه مرگش از سوختن برآرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح
نگاه چاره ندارد ز مردمک بیدل
نگاه چاره ندارد ز مردمک بیدل نشانده است جنون در دل سویدایم حضرت ابوالمعانی بیدل رح
نهالگلشن قدر سخنوری بیدل
نهالگلشن قدر سخنوری بیدل به قدر معنی برجسته گردنافرازست حضرت ابوالمعانی بیدل رح
نیافتم چمن عافیت چو دامن عزلت
نیافتم چمن عافیت چو دامن عزلت به پای خفتهٔ بیدل ز باغ و راغ گذشتم حضرت ابوالمعانی بیدل رح
نیست جز رقص سپند آیینهدار وجد خلق
نیست جز رقص سپند آیینهدار وجد خلق لیک بیدلکیست تا فهمدکهدنیا آتش است حضرت ابوالمعانی بیدل رح
نیستی بیدل به داد خود نمایی میرسد
نیستی بیدل به داد خود نمایی میرسد عاقبت خود را به رنگ رفته پنهان کرد شمع حضرت ابوالمعانی بیدل رح
هر که را دیدم توانایی به خاک افکنده بود
هر که را دیدم توانایی به خاک افکنده بود بیدل اینجا نیست غیر از مرکب طاقت حرون حضرت ابوالمعانی بیدل رح
هرکس ازین ستمکشان قابل التفات نیست
هرکس ازین ستمکشان قابل التفات نیست چشم به هر چه وا کند بیدل ماست مستحق حضرت ابوالمعانی بیدل رح
همچو آتش سر مکش بیدلکه در تدبیر امن
همچو آتش سر مکش بیدلکه در تدبیر امن خاک بنیاد ترا دارد به پا افتادگی حضرت ابوالمعانی بیدل رح
ہنیاد تو تا چند شود سدّ ره عمر
ہنیاد تو تا چند شود سدّ ره عمر بیدل کف خاکی ره سیلاب نگیرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح
هیچکس بیدل حریف طرف دامانش نشد
هیچکس بیدل حریف طرف دامانش نشد شرم آن پای حنایی عالمی را دست بست حضرت ابوالمعانی بیدل رح
یاد اوکردی و از خوبش نرفتی بیدل
یاد اوکردی و از خوبش نرفتی بیدل گرعرق رخت به سیلت ندهد جای حیاست حضرت ابوالمعانی بیدل رح
یک نفس بیدل سری باید نیاز جیبکرد
یک نفس بیدل سری باید نیاز جیبکرد غیر مجنون نیستکس در خیمهٔ لیلای ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح