جنجال

جنجال
حال من هم بهتر از حال تو نیست

خانه ام خالی ز جنجال تو نیست

من پریشانم پریشان زاده ام

هی فریب دوست خوردم ساده ام

یک نیستان ناله از نایم چکید

اشک طاول بود از پایم چکید

راه دشواریست تا محراب یار

عشق من تعبیر خوب خواب یار

قصۀ آشفتگی بسیار هست

تیشۀ فرهاد را تکرار هست

کوچۀ تشویش ، بن بست فراق

صبر کفش و طاقت پا گشت طاق

حال من دشوار ، بی حالم بیا

نوبت وصل است ، دنبالم بیا

رشتۀ تسبیح امشب پاره بود

کودک گنگ دعا آواره بود

ساقیا بنشین مرا تعریف کن

ساز دل را کوک یک تصنیف کن

دشت ِ هایم گریه دارم بی حساب

خوب فهمیدی که من هستم خراب

پشت سد غم تمرکز می کنم

جاده مسدود است ترمز می کنم

کاش می شد خنده را جایی خرید

آبرو را مثل رسوایی خرید

قاف از سیمرغ خالی می شود

قاف یک کوه خیالی می شود
احمد پروین

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *