نشاط ظاهری دل را گره از کار نگشاید

نشاط ظاهری دل را گره از کار نگشاید دل پیکان ز شکرخنده سوفار نگشاید

ادامه مطلب

می شوم گل، در گریبان خار می افتد مرا

می شوم گل، در گریبان خار می افتد مرا غنچه می گردم، گره در کار می افتد مرا

ادامه مطلب

مرا در چاه چون یوسف وطن از مکر اخوان است

مرا در چاه چون یوسف وطن از مکر اخوان است برادر گر پیمبرزاده باشد دشمن جان است

ادامه مطلب

ما از لب خامش ز سخن داد گرفتیم

ما از لب خامش ز سخن داد گرفتیم با شیشه سربسته پریزاد گرفتیم

ادامه مطلب

گر چه رخسار ترا آب طراوت کم نیست

گر چه رخسار ترا آب طراوت کم نیست اثر گریه ما هیچ کم از شبنم نیست

ادامه مطلب

کشید آن سنگدل از دست من زلف پریشان را

کشید آن سنگدل از دست من زلف پریشان را که سازد کعبه در ایام موسم جمع دامان را

ادامه مطلب

فارغ است از دیو مردم خاطر آزاد من

فارغ است از دیو مردم خاطر آزاد من نیست از جوش پری ره در خیال آباد من

ادامه مطلب

عقل شرع باطن است و شرع عقل ظاهرست

عقل شرع باطن است و شرع عقل ظاهرست هر که سرمی پیچد از فرمان ایشان کافرست

ادامه مطلب

طرفی ز نهال قد آن شوخ نبستم

طرفی ز نهال قد آن شوخ نبستم در سایه نخلی که نشاندم ننشستم

ادامه مطلب

سیر شکوفه عقل مرا زیر دست کرد

سیر شکوفه عقل مرا زیر دست کرد این ماهتاب روز، مرا شیرمست کرد

ادامه مطلب

زد غوطه بس که در تن خاکی روان ما

زد غوطه بس که در تن خاکی روان ما گردید رفته رفته زمین آسمان ما

ادامه مطلب

ز تن عضوی بود دلهای خودکام

ز تن عضوی بود دلهای خودکام که رنگ برگ دارد میوه خام

ادامه مطلب

روشندلان که قبله خود روی او کنند

روشندلان که قبله خود روی او کنند در هر نظر دو عید ز ابروی او کنند

ادامه مطلب

دلی دارم که از یاد طرب غمناک می گردد

دلی دارم که از یاد طرب غمناک می گردد سری دارم که بر گرد سر فتراک می گردد

ادامه مطلب

در لعل یار خنده دندان نما ببین

در لعل یار خنده دندان نما ببین در روز اگر ستاره ندیدی بیا ببین

ادامه مطلب

در جبین تاک، نور باده بی غش ببین

در جبین تاک، نور باده بی غش ببین در ته بال سمند شعله آتش ببین

ادامه مطلب

خط مشکین را به گرد خال آن مهوش ببین

خط مشکین را به گرد خال آن مهوش ببین جنگ موران بر سر آن دانه دلکش ببین

ادامه مطلب

حسن را با عشق شان دیگرست

حسن را با عشق شان دیگرست شمع بی پروانه تیر بی پرست

ادامه مطلب

چو ساخت قد ترا حلقه عمر پا به رکاب

چو ساخت قد ترا حلقه عمر پا به رکاب اشاره ای است که بر در زن از جهان خراب

ادامه مطلب

چرخ خونخوار دلیرست به خونریزی ما

چرخ خونخوار دلیرست به خونریزی ما شش جهت پنجه شیرست به خونریزی ما

ادامه مطلب

تنها نه همین با تو مرا روی نیازست

تنها نه همین با تو مرا روی نیازست هر کس که ترا دیده به من بر سر نازست

ادامه مطلب

تا چند نهد روی به رو آن کف پا را؟

تا چند نهد روی به رو آن کف پا را؟ می ریزم، اگر دست دهد، خون حنا را!

ادامه مطلب

بی سرانجامی صفا بخشد دل دیوانه را

بی سرانجامی صفا بخشد دل دیوانه را ترک رفت و رو بود جاروب این ویرانه را

ادامه مطلب

به قلب خصم عاجز تاختن از ما نمی آید

به قلب خصم عاجز تاختن از ما نمی آید به روی سایه تیغ افراختن از ما نمی آید

ادامه مطلب

به احسان همتم می کرد قارون اهل دنیا را

به احسان همتم می کرد قارون اهل دنیا را اگر می بود ممکن خرج کردن دخل بی جا را!

ادامه مطلب

بحر نتواند غبار غم ز دل شستن مرا

بحر نتواند غبار غم ز دل شستن مرا چون گهر گرد یتیمی گشته جزو تن مرا

ادامه مطلب

ای خط سبز کز لب جانان دمیده ای

ای خط سبز کز لب جانان دمیده ای بر آب زندگی خط باطل کشیده ای

ادامه مطلب

آسمان افتادگان را غمگساری می شود

آسمان افتادگان را غمگساری می شود گردش پرگار مرکز را حصاری می شود

ادامه مطلب

از دعا در صبح کام دل توان آسان گرفت

از دعا در صبح کام دل توان آسان گرفت دست خود بوسید هر کس دامن پاکان گرفت

ادامه مطلب

از باده چون عقیق تو سیراب می شود

از باده چون عقیق تو سیراب می شود گوهر در آب خود چو شکر آب می شود

ادامه مطلب

همین ز می نه رخ بزم ها نگارین شد

همین ز می نه رخ بزم ها نگارین شد کز این سهیل، لب بام هم عقیقین شد

ادامه مطلب

هر چه بخشد عالم ناساز می گیرد ز تو

هر چه بخشد عالم ناساز می گیرد ز تو غیر عبرت هر چه گیری باز می گیرد ز تو

ادامه مطلب

ندیده ایم به جز ماه روزه ماه دگر

ندیده ایم به جز ماه روزه ماه دگر که از تمام بود ناقصش مبارک تر!

ادامه مطلب

می شود در دور خط عاشق ز جانان کامیاب

می شود در دور خط عاشق ز جانان کامیاب بیشتر گردد دعا در دامن شب مستجاب

ادامه مطلب

مزن ای سرو با شمشاد او لاف از خرام خود

مزن ای سرو با شمشاد او لاف از خرام خود که رسوایی ندارد تیغ چوبین در نیام خود

ادامه مطلب

ما آبروی فقر به گوهر نمی دهیم

ما آبروی فقر به گوهر نمی دهیم سد رمق به ملک سکندر نمی دهیم

ادامه مطلب

گر شود گویا به ذکر حق لب خندان تو

گر شود گویا به ذکر حق لب خندان تو مصحف ناطق شود سی پاره دندان تو

ادامه مطلب

کریم سایل خود را غنی کند یکبار

کریم سایل خود را غنی کند یکبار دو بار لب نگشاید صدف به ابر بهار

ادامه مطلب

غیرت خسرو چو خواهد رشک فرمایی کند

غیرت خسرو چو خواهد رشک فرمایی کند یاد شکر داغ شیرین را نمک سایی کند

ادامه مطلب

عشق هر چند مجازی است خوش است

عشق هر چند مجازی است خوش است سلطنت گر چه به بازی است خوش است

ادامه مطلب

صد در صد آفاق، بیابان جنون است

صد در صد آفاق، بیابان جنون است کی عقل تنک مایه به سامان جنون است؟

ادامه مطلب

سوز داغ دلم ای لاله تو نشناخته ای

سوز داغ دلم ای لاله تو نشناخته ای ورقی چند به بازیچه سیه ساخته ای

ادامه مطلب

زخم زبان به جوش نیارد فسرده را

زخم زبان به جوش نیارد فسرده را نشتر سبک عنان نکند خون مرده را

ادامه مطلب

ز پیچ و تاب در دل به ما فراز نشد

ز پیچ و تاب در دل به ما فراز نشد چه حلقه ها که بر این در زدیم و باز نشد

ادامه مطلب

ز آفتاب شود خشک خط چو تر باشد

ز آفتاب شود خشک خط چو تر باشد خط عذار تو هر روز تازه تر باشد

ادامه مطلب

دور شو ای آستین از دیده گریان ما

دور شو ای آستین از دیده گریان ما مو نمی گنجد میان گریه و مژگان ما

ادامه مطلب

در گلشنی که حسن تو عارض جمال کرد

در گلشنی که حسن تو عارض جمال کرد گل آب و رنگ خود عرق انفعال کرد

ادامه مطلب

در تلاش آفرین افکار خود رنگین مکن

در تلاش آفرین افکار خود رنگین مکن گوش خود را کاسه دریوزه تحسین مکن

ادامه مطلب

خضاب تازه ای هر دم به روی کار می آری

خضاب تازه ای هر دم به روی کار می آری شدی پیر و همان دست از سیه کاری نمی داری

ادامه مطلب

حسن تو زیردست خط مشکبار شد

حسن تو زیردست خط مشکبار شد این مور رفته رفته سلیمان شکار شد

ادامه مطلب