حسن در دوستی یگانه خوش است

حسن در دوستی یگانه خوش است رنگ معشوق، عاشقانه خوش است خشکی زهد از دماغم ابرهای تر نبرد صندلی شد آبها و توبه در سر…

ادامه مطلب

حاشا که طلبکار حق آرام پذیرد

حاشا که طلبکار حق آرام پذیرد این راه نه راهی است که انجام پذیرد

ادامه مطلب

چنان که جمله عبادات از وضوست تمام

چنان که جمله عبادات از وضوست تمام وجود آدم خاکی به آبروست تمام

ادامه مطلب

تیشه من چون زند دامان جرائت بر کمر

تیشه من چون زند دامان جرائت بر کمر هر رگ سنگی شود انگشت زنهار دگر

ادامه مطلب

تا دل بی تاب من گرم طلب گردیده است

تا دل بی تاب من گرم طلب گردیده است خار صحرای ملامت موی آتشدیده است

ادامه مطلب

بیدار کند بانگ نی افسرده دلان را

بیدار کند بانگ نی افسرده دلان را نی صور سرافیل بود مرده دلان را

ادامه مطلب

به گریه جوهر بینش ز دیده ما ریخت

به گریه جوهر بینش ز دیده ما ریخت بهار عنبر ما در کنار دریا ریخت

ادامه مطلب

به جز دندان کز آب زندگی چون آسیا گردد

به جز دندان کز آب زندگی چون آسیا گردد کدامین آسیا دیدی که از آب بقا گردد؟

ادامه مطلب

بر زمین خط از خیال سرو قدی می کشیم

بر زمین خط از خیال سرو قدی می کشیم اول مشق جنون ماست، مدی می کشیم

ادامه مطلب

با جسم کس به عالم بالا نمی رسد

با جسم کس به عالم بالا نمی رسد دجال خرسوار به عیسی نمی رسد

ادامه مطلب

اشکم همیشه خون به دل آستین کند

اشکم همیشه خون به دل آستین کند هر طفل را که روی دهی این چنین کند

ادامه مطلب

از سرانجام عمارت خوشی از دلها رفت

از سرانجام عمارت خوشی از دلها رفت وسعت از دست و دل خلق به منزلها رفت

ادامه مطلب

از پرده شرم تو دلم داغ و کباب است

از پرده شرم تو دلم داغ و کباب است بر روی شکر گر همه شیرست نقاب است

ادامه مطلب

یکی دو شد ز اجل ماتم روان غریب

یکی دو شد ز اجل ماتم روان غریب دوباره کور شود کور در مکان غریب

ادامه مطلب