ای مهر

ای مهر، طلوع کن که خوابیم، همه در هجر رُخت در تب و تابیم، همه هر برزن و بام از رخت روشن و ما خفّاش…

ادامه مطلب

جمال مطلق

فاطی! ز علایق جهان دل برکن از دوست شدن به این و آن، دل برکن یک دوست که آن، جمال مطلق باشد بگزین تو و…

ادامه مطلب

حجاب

آنان که به علم فلسفه می‏نازند بر علم دگر به آشکارا تازند ترسم که در این حجاب اکبر، آخر سرگرم شوند و خویشتن را بازند…

ادامه مطلب

شادی

ای پیر خرابات دل، آبادم کن از بندگی خویشتن، آزادم کن شادی بجز از دیدن او، رنج بود شادی بزدای از دلم، شادم کن امام…

ادامه مطلب

فروغ رخ

آن کس که رخش ندید، خفاش بُوَد خورشیدْ، فروغ رخ زیباش بُوَد سرّ است و هر آنچه هست اندر دو جهان از جلوه نورِ روی…

ادامه مطلب

گمان

افسوس که ایّام جوانی بگذشت حالی نشد و جهان فانی بگذشت مطلوب همه جهانْ نهان است، هنوز دیدی همه عمر در گمانی بگذشت؟ امام خمینی

ادامه مطلب

نشان

فاطی گُل بوستان احمد باشد فرزند دلارام محمّد باشد گفتار من از نشانِ سلطانی و صدر در جبهه سعد او مویّد باشد امام خمینی

ادامه مطلب

بیدار شو

غیر ره دوست، کی توانی رفتن؟ جز مدحت او کجا توانی گفتن؟ هر مدح و ثنا که می‏کنی، مدحِ وی است بیدار شو ای رفیق،…

ادامه مطلب

تشنه پاسخ

ای دوست، هر آنچه هست، نورِ رُخ تو است فریاد رس ِ دل، نظرِ فرّخ تو است طی شد شب هجر (قدر) و مطلع فجر…

ادامه مطلب

در وصل

ای دوست، ببین حال دل زار مرا وین جانِ بلا دیده بیمار مرا تا کی درِ وصلِ خود به رویم بندی؟ جانا، مپسند دیگر آزار…

ادامه مطلب

شمع محفل

ای روی تو شمع محفل بیماران وی یاد تو مرهم دل بیماران بر بستر مرگ ما، طبیبانه بیا ای دیدِ تو حلّ مشکل بیماران امام…

ادامه مطلب

فرزانه من

از دیده عاشقان، نهان کی بودی؟ فرزانه من، جدا ز جان کی بودی؟ طوفان غمت ریشه هستی برکند یارا، تو بریده از روان کی بودی؟…

ادامه مطلب

گناه

تا چند ز دست خویش، فریاد کنم؟ از کرده خود کجا روم داد کنم؟ طاعات مرا گناه باید شمری پس از گنه خویش چسان یاد…

ادامه مطلب

هستی دوست

جز هستیِ دوست در جهان، نتوان یافت در نیست نشانه‏ای ز جان نتوان یافت در خانه اگر کس است، یک حرف بس است در کوْن…

ادامه مطلب

بُت

با چشم منی، جمال او نتوان دید با گوش تویی، نغمه او کس نشنید این ما و تویی، مایه کوری و کری است این بت…

ادامه مطلب

جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی ما جاوید است دشمن ز حیات خویشتن، نومید است آن روز که عالم ز ستمگر خالی است ما را و همه ستمکشان را…

ادامه مطلب

دل خواب

چشم تو و خورشید جهانتاب کجا؟ یاد رخ دلدار و دل خواب کجا؟ با این تن خاکی، ملکوتی نشوی ای دوست تراب و ربّ الاَرباب…

ادامه مطلب

شیرین

در محفل دوستان، بجز یاد تو نیست آزاده نباشد آنکه آزاد تو نیست شیرین لب و شیرین خط و شیرین گفتار آن کیست که با…

ادامه مطلب

فریاد رس

در هیچ دلی، نیست بجز تو هوسی ما را نبود به غیر تو دادرسی کس نیست که عشق تو ندارد در دل باشد که به…

ادامه مطلب

لَن تَرانی

تا جلوه او جبال را دَک نکند تا صَعْق، تو را ز خویش مُندَک نکند پیوسته خطاب لَن تَرانی شنوی فانی شو تا خود از…

ادامه مطلب

هما

طاووس هما، سایه فکن بر سر من یاری کن و برگشای بال و پر من فریاد رس، از قید خود آزادم کن از اختر خود،…

ادامه مطلب

بنمای نظری

ای شادی من، غصّه من، ای غم من ای زخم درون من و ای مرهم من بنما نظری، به ذرّه ای بی‏مقدار تا بر سر…

ادامه مطلب

چراغ

ای عقده‏گشای دلِ دیوانه من ای نوِر رخت، چراغ کاشانه من بردار حجاب از میان تا یابد راهی به رخ تو چشم بیگانه من امام…

ادامه مطلب

دُرّ یتیم

فاطی که به نور فطرت، آراسته است از قید حجاب عقل، پیراسته است گویی که ز بحر نور سلطانی و صدر این دُرّ یتیم پاک…

ادامه مطلب

شیفتگان

این شیفتگان که در صراطند، همه جوینده چشمه حیاتند، همه حق می‏طلبند و خود ندانند آن را در آب به دنبال فُراتند، همه امام خمینی

ادامه مطلب

فریاد ز من

ای پیر، هوای خانقاهم هوس است طاعت نکند سود، گناهم هوس است یاران همه سوی کعبه، کردند رحیل فریاد ز من، گناهگاهم هوس است! امام…

ادامه مطلب

ما عرفناک

فاطی که ز من نامه عرفانی خواست از مورچه‏ای، تخت سلیمانی خواست گویی نشنیده ما عرفناک از آنک جبریل از او نفخه رحمانی خواست امام…

ادامه مطلب

همراز

آن شب که همه میکده ها باز شوند یارانِ خرابات هم آواز شوند فارغ ز رقیب، در کنارِ محبوب طومار فراق بسته، همراز شوند امام…

ادامه مطلب

بردار حجاب!

تا کوس اَنَاالحق بزنی، خودخواهی در سرّ هویّتش تو ناآگاهی بَردار حجاب خویشتن از سر راه با بودن آن، هنوز اندر راهی امام خمینی

ادامه مطلب

جمهوری ما

جمهوری ما نشانگر اسلام است افکارِ پلیدِ فتنه جویان، خام است ملّت به ره خویش جلو می‏تازد صدام به دست خویش در صد دام است…

ادامه مطلب

دوست

غیر از در دوست، در جهان کی یابی؟ جز او به زمین و آسمان کی یابی؟ او نور زمین و آسمانها باشد قرآن گوید، چنان…

ادامه مطلب

طفل طریق

ای پیرطریق، دستگیری فرما! طفلیم در این طریق پیری فرما فرسوده شدیم و ره به جایی نرسید یارا، تو درین راه امیری فرما! امام خمینی

ادامه مطلب

فریاد

از درد دلم، بجز تو کی با خبر است؟ یا با من دیوانه که در بام و در است؟ طغیان درون را به که بتوانم…

ادامه مطلب

محفل دوست

در محفل دوست، نیست جز دود و دمی در حلقه صوفیان، نه لا، نه نعمی گر شادی و غم می‏طلبی، بیرون شو اینجا نتوان یافت،…

ادامه مطلب

هیهات

فاطی تو و ره به کوی دلبر؟ هیهات! نظّاره گریِّ روی دلبر؟ هیهات! این راه، رهی نیست که پیمایی تو جبریل در آن فکنده شهپر،…

ادامه مطلب

آن روز

آن روز که ره به‏سوی میخانه برم یاران همه را به دلق و مسند سپرم طومار حکیم و فیلسوف و عارف فریاد کشان و پای‏کوبان…

ادامه مطلب

بیراهه

علمی که جز اصطلاح و الفاظ نبود تیرگی و حجاب، چیزی نفزود هر چند تو حکمت الهی خوانیش راهی به سوی کعبه عاشق ننمود امام…

ادامه مطلب

چراغ فطرت

فاطی که به قول خویش، اهل نظر است در فلسفه کوششش بسی بیشتر است باشد که به خود آید و بیدار شود داند که چراغ…

ادامه مطلب

راحت دل

ای یاد تو، راحت دل درویشان فریاد رسانِ مشکل درویشان طور و شجر است و جلوه روی نگار یاران! این است حاصل درویشان امام خمینی

ادامه مطلب

طریق

فاطی که طریق ملکوتی سپرَد خواهد ز مقام جبروتی گذرَد نابینایی است کو ز چاه ناسوت بی راهنما به سوی لاهوت روَد امام خمینی

ادامه مطلب

فلسفه

فاطی که فنون فلسفه می‏خواند از فلسفه فا و لام و سین می‏داند امیّد من آن است که با نورِخدا خود را ز حجاب فلسفه…

ادامه مطلب

مدّعی

از صوفی‏ها صفا ندیدم هرگز زین طایفه من، وفا ندیدم هرگز زین مدّعیان که فاش اناالحق گویند با خودبینی، فنا ندیدم هرگز امام خمینی

ادامه مطلب

واله

گر بر سر کوی تو نباشم، چکنم؟ گر واله روی تو نباشم، چکنم؟ ای جان جهان به تار موی تو اسیر گر بسته موی تو…

ادامه مطلب

از دست تو

از دست تو در پیش که فریاد برم؟ از دادستان همچو تویی داد برم؟ گر لطف کنی، نوازیم با نظری صاحب نظران را همه از…

ادامه مطلب

بی‌قرار

یاران، دل دردمندِ ما را نگرید طوفانِ کُشنده بلا را نگرید از ما دلِ بیقرار و پرشور و نوا فارغْ، دلِ یارِ بی‏وفا را نگرید…

ادامه مطلب

جوینده تو

ای یاد تو روح‏بخش جان درویش ای مهرِ جمالِ تو دوای دلِ ریش دلها همه صیدهای در بند تواند جوینده توست هر کسی در هر…

ادامه مطلب

دور فکن

فرهاد شو و تیشه بر این کوه بزن از عشق، به تیشه ریشه کوه بکن طور است و جمال دوست همچون موسی یاد همه چیز…

ادامه مطلب

طوطی‌وار

فاطی که به دانشکده ره یافته است الفاظی چند را به هم بافته است گویی که به یک دو جمله طوطی وار سوداگرِ ذاتِ پاکِ…

ادامه مطلب

فکر راه

طاعت نتوان کرد، گناهی بکنیم از مدرسه رو به خانقاهی بکنیم فریاد اناالحق، رهِ منصور بود یا رب مددی که فکر راهی بکنیم امام خمینی

ادامه مطلب

مراد دل

ای پیر، مرا به خانقه منزل ده از یاد رخ دوست، مراد دل ده حاصل نشد از مدرسه، جز دوری یار جانا مددی به عمر…

ادامه مطلب