بازوی قـــــدرت است که توان موج میزند امپراطور

ادامه مطلب

زندگی محمـــولـــــــــه ای آوارگی امپراطور

ادامه مطلب

اشک من از رحــمِ بسیار است و بس امپراطور

ادامه مطلب

امـــــروز میهن مـــــا دارد هـــــوای خسته امپراطور

ادامه مطلب

از گلشن تـــو با نگهـــي چـــار ميروم امپراطور

ادامه مطلب

از هجـــــــر یار سینـــــه ای من داد میزند امپراطور

ادامه مطلب

آری امشـب آن شب دیجـور نیست امپراطور

ادامه مطلب

آرزو دارم از این پــس کــه تــــو یارم باشی امپراطور

ادامه مطلب

آرامــش عشق بینــــــــوایست

ادامه مطلب

راز اشعـــــــار نگــر بیــــن خــــــدا و بنــــده

ادامه مطلب

در عزت خدایی اسرار بیکران است

ادامه مطلب

دگـــــر از درد فـــــراقِ تو نـــــــدارم طاقت

ادامه مطلب

خودت باش، در پی تقلید مرو شاید الگوی باشی که تا بحال خدا نیافریده است

ادامه مطلب

داغ دل مرگ پدر رنج نبود یاران

ادامه مطلب

چه جویم از دماغ خشک زاهد کعبه مطلب

ادامه مطلب

ثانیه ها عمــــر را غنیمت شماریم

ادامه مطلب

ترا تا عالم پسندیده بودم

ادامه مطلب

ترا تا به گرمی آفتاب میخواهم

ادامه مطلب

تخم نیکو ز کشت پدر میشود پدید

ادامه مطلب

به مـــرگ من نشوی شــــاد ای رقیب از آن

ادامه مطلب

به گذشته

ادامه مطلب

برای فهمیدن کوشا باش

ادامه مطلب

بعضی اوقات بر خلاف اندیشه ها بنویس

ادامه مطلب

برای عشق تاریخ انقضا تعین نشده

ادامه مطلب

با مرگ کی بمیردی نام نیکو

ادامه مطلب

با درد و بلا سینه سپر شد زن افغان

ادامه مطلب

وقتی بناز خنده ی مستانه میکنی

ادامه مطلب

امروز که سال نو ز سر می آید

ادامه مطلب

یکهزار بار

ادامه مطلب

گر یار به عهد خویش یاری نکند

ادامه مطلب

نگذارید شــود حادثـــه هــا دامنـــــگیر

ادامه مطلب

کی بود انصاف میگویند فلک را پایه نیست

ادامه مطلب

قلبم را می پرستم چون در میانش تو حضور داری

ادامه مطلب

شدم خبر که به آتش زدی فوقوی مرا

ادامه مطلب

عجب دنیای بد مشرب یکی بنشسته در عزت، یکی نالیده در ذلت

ادامه مطلب

شهید عشقم و از برگ لاله است کفنم

ادامه مطلب

شب نیست فقط بگویی امشب روز است

ادامه مطلب

سپیده دم عطر تنت را استشمام کردم

ادامه مطلب

زنده گانی بجهان عاقبت اش مرگ بود

ادامه مطلب

زندگی مکتب علم و هنر است

ادامه مطلب

رفتم ز خاطر تو و یادم نمیکنی

ادامه مطلب

روی نگار و طبع خدا داد را سپاس

ادامه مطلب