تمام عمر در پس‌کوچه‌های جست‌و‌جو ماندیم

تمام عمر در پس‌کوچه‌های جست‌و‌جو ماندیم همه رفتند، از بی‌طالعی در چارسو ماندیم به جای آب، آتش داد ما را زنده‌گی از بس درخت پشت…

ادامه مطلب

شبی‌که مادرکلانم را مرگ با خود برد

شبی‌که مادرکلانم را مرگ با خود برد در خواب اساطیری‌ام باد شگفتی وزید و خانه‌یی‌ را که دروازه‌اش عشق بود گم کردم درخت زنده‌گی بر…

ادامه مطلب

نگاه من که در آیینه‌ها عجیب‌تر است

نگاه من که در آیینه‌ها عجیب‌تر است تویی تو آن‌که به من از خودم قریب‌تر است و فصل فصل، خیابان تویی و می‌دانی دلم بدون…

ادامه مطلب

لشکر برف چه بی‌رحمانه ترا آتش زد

لشکر برف چه بی‌رحمانه ترا آتش زد آن‌گونه که استخوانت سوخت دیگر به کوه نیز تکیه مکن خالده فروغ

ادامه مطلب

تو تن‌هایی و من در تن تنت جان می‌رسم روزی

تو تن‌هایی و من در تن تنت جان می‌رسم روزی درختِ من، به دنیایت شگوفان می‌رسم روزی مکن تشویشِ حالِ سال‌های خشک‌سالی را که باران…

ادامه مطلب

عاشقش استم؛ اما

عاشقش استم؛ اما شهری‌ست فراموش در یادها فری ندارد و فرهنگی دهکده‌یی‌ست بی‌درخت رودی‌ست بی‌آب و لبریز از ماهی‌های مرده خانه‌یی‌ست که هیچ چیزش در…

ادامه مطلب

هیچ سر در این خرابه مایه و معنا ندارد

هیچ سر در این خرابه مایه و معنا ندارد هیچ و پوچ و هیچ و پوچ و…این سخن حتا ندارد هیچ خورشیدی حقیقی نی، دروغ‌آگین‌ترین…

ادامه مطلب

مصر از خدا پُر است

مصر از خدا پُر است در چه روزگار ناخوشی شاد و کامگار زنده‌ایم می‌کُشندِمان نه یک دو بار، بار بار بار زنده‌ایم مصر از خدا…

ادامه مطلب

تن من بشقاب و روح من پرنده‌است

تن من بشقاب و روح من پرنده‌است زمین را می‌گذارم مانند سیبی بر میز کاینات انسان حیوان خودخواهی‌ست از این موجود سرگردان در خیابان‌های جهان…

ادامه مطلب

فلسطین

فلسطین سنگ را می‌شناسی و دعا را کابل! رنگ را می‌شناسی و ریا را گدایند شاهانت بی‌قهرمان! سرسختی چونان سنگ چتری می‌شوی کودکانت را اما…

ادامه مطلب

منظومه‌های وارون

منظومه‌های وارون منم که بادم آواره‌یی ز گردونم که فکر می‌کنم از پشت کیستم، چونم که فکر می‌کنم از پشت ابرها باشم که بی توقفم…

ادامه مطلب