سینه ام پر از گریه، دیده ها تبسم داشت

سینه ام پر از گریه، دیده ها تبسم داشت
درد ها کشید اما… شرم حرف مردم داشت
خنده های اجباری قاب صورتم گشته
هر رفیق نا محرم … شادمان توهم داشت
حرف های تلخی که زخمه بر دلم می زد
دوست های انسانی، با خواص گژدم داشت
مثل موج سرگردان ، قلبک پر از اندوه…
چنگ وجنگ هایش با بحر پر تلاطم داشت
شادی و غم دنیا سرنوشت تقدیر است
ما نبودیم و این دو بین هم تفاهم داشت
آتشی که می سوزد دامن محبت را
طعنه‌های بیجا که کوله بار هیزم داشت
محمد خردمند
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *