جاری‌ست بین ما گِله گاهی، شبیه عشق

جاری‌ست بین ما گِله گاهی، شبیه عشق
سر رفتنی‌ست حوصله گاهی، شبیه عشق

بین من و تو، بین تو و من، به هر دلیل
صد درّه است فاصله گاهی، شبیه عشق

بی‌خوابی است و خستگی و حل نمی‌شود
انگار این معادله گاهی، شبیه عشق

گاهی شبیه مرگ – دلم جُم نمی‌خورد
با صد هزار زلزله – گاهی شبیه عشق

از هفت شهر، تا تهِ یک کوچه می‌دوی
وَ رفته‌است قافله گاهی، شبیه عشق

گاهی پر از حساب و کتابی شبیه عقل
لبریز شور و ولوله گاهی، شبیه عشق

بی‌پاسخ است پرسش بی‌رحم روزگار
گاهی شبیه مسئله، گاهی شبیه عشق

دنبال شادمانی‌ام، اما گزیر نیست
از رنج‌های حاصله گاهی، شبیه عشق

از زیر و بم ـ به گفته‌ی سهراب ـ آگه است
پایی که دارد آبله، گاهی شبیه عشق

بازی هزار مرحله دارد؛ صبور باش
سخت است چند مرحله گاهی، شبیه عشق

بعضی “خیر”ها که پُر از لعن و نفرت‌اند
دارند معنی “بله” گاهی، شبیه عشق…

سید علی میرافضلی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *