بی تو دل و جان من زیر و زبر میشود

بی تو دل و جان من زیر و زبر میشود
دم به دمم درد دل بیش و بتر می‌شود
عمر به سر شد مرا در غم هجران تو
تا تو نگویی مرا بی‌تو به سر می‌شود
از رخ چون شمع خود روشنییی پیش تو
کین شب تاریک ما دیر سحر می‌شود
چند بپوشیدم این راز دل و خلق را
از سخن عاشقان زود خبر می‌شود
هر چه تو خواهی بگوی، کین همه دشنام تلخ
چون به لبت می‌رسد شهد و شکر می‌شود
گر نه دل اوحدی سوخته‌ای، هر دمش
سینه چه جان می‌کند، دیده چه تر می‌شود؟
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *