هر گز صبا ز زلف تو یک تار نشکند

هر گز صبا ز زلف تو یک تار نشکند تا قدر چین و قیمت تاتار نشکند جز در مثال بردن خطی ز عارضت نقاش عشق…

ادامه مطلب

گل ز خرگاه چمن روی به صحرا دارد

گل ز خرگاه چمن روی به صحرا دارد سر می خوردن آن خرگه مینا دارد سبزه چون تازگی افزود به سر سبزی سال گلبن فتح…

ادامه مطلب

زهی نظیر تو چشم زمانه نادیده

زهی نظیر تو چشم زمانه نادیده سیاستت به سزا گوش چرخ مالیده خرد که بر دوجهان نافذست فرمانش در آستان تو جز بندگی نورزیده ستارگان…

ادامه مطلب

دادیم دل به دست تو در پای مفکنش

دادیم دل به دست تو در پای مفکنش غافل مشو ز ناله و زاری و شیونش چون دست در غمت زد و پا استوار کرد…

ادامه مطلب

ای مهر و مه نتیجه رای منیر تو

ای مهر و مه نتیجه رای منیر تو حل کرده عقدهای فلک را ضمیر تو فخر ملوک نصرت دین بیشکین تویی کایزد برای نصرت دین…

ادامه مطلب

هر کجا تازه بخندید گل رخساری

هر کجا تازه بخندید گل رخساری بر رخم بشکفد از خون جگر گلزاری عشق بازی به جهان کار چو من بی کاریست که جزین کار…

ادامه مطلب

کراست زهره که با این دل ز صبر نفور

کراست زهره که با این دل ز صبر نفور در افکند سخنی از وداع نیشابور اگر چه می شنود ناله غراب و لیک چگونه فهم…

ادامه مطلب

زهی مسخّر حُکمت ز ماه تا ماهی

زهی مسخّر حُکمت ز ماه تا ماهی شه ستاره سپاه و سپهر درگاهی چوبندگان ،مه و خورشید بر درت شب و روز نشسته اند به…

ادامه مطلب

حلقه زلف یار ، دام بلاست

حلقه زلف یار ، دام بلاست دل درو بسته ایم عین خطاست کار دل بهتر است کو شب و روز در تماشا گه نسیم صباست…

ادامه مطلب

تا غمزه تو تیر جفا بر کمان نهاد

تا غمزه تو تیر جفا بر کمان نهاد خوی تو رسم خیره کشی در جهان نهاد بس جان نازنین که بلا را نشانه شد زان…

ادامه مطلب

نوبت ملکت شها بر هفت گردون می زنند

نوبت ملکت شها بر هفت گردون می زنند ملک عالم را به تو فال فریدون می زنند در ازل دایم زدند و تا ابد خواهند…

ادامه مطلب

شهی که ملک تفاخر کند به گوهر او

شهی که ملک تفاخر کند به گوهر او برید عالم غیب است رای انور او خدایگان ملوک زمانه نصرت دین که بوسه جای سپهرست دست…

ادامه مطلب

زهی گشوده ز طبع تو چشمه سار سخن

زهی گشوده ز طبع تو چشمه سار سخن شکفته در چمن خاطرت بهار سخن به گوش و گردن حوران فکر بر بسته به رسم زیورشان…

ادامه مطلب

در ابتدای کون جهان آفریدگار

در ابتدای کون جهان آفریدگار بر نام خسرو از پی این عقد نامدار بر اصل چهار طاق عناصر به پای کرد نُه پوشش فلک همه…

ادامه مطلب

ای ماه سروقامت و ای سرو ماه روی

ای ماه سروقامت و ای سرو ماه روی وصل تو تا نموده مرا چند گاه روی شکلم چو نال شد ز هوای تو و توراست…

ادامه مطلب

نهی زلفین عنبر بار بر دوش

نهی زلفین عنبر بار بر دوش حدیث ما نیاری هیج در گوش خروش ما زخواری ناشنیده چرا خیره نهی زلفین بر گوش؟ چو تا با…

ادامه مطلب

قدوم ماه مبارک مبارک است به فال

قدوم ماه مبارک مبارک است به فال که باد بر ملک بحر و بر مبارک سال سریر بخش سلاطین اتابک اعظم که هست طلعت او…

ادامه مطلب

زلف سر مستش چو در مجلس پریشانی کند

زلف سر مستش چو در مجلس پریشانی کند جان اگر جان نیندازد گرانجانی کند عقلها را از پریشان زیستن نبود گریز اند آن مجلس که…

ادامه مطلب

چون شد از دریای مینا زورق زر ناپدید

چون شد از دریای مینا زورق زر ناپدید آمد از درج زمرد لولو لالا پدید چون ز لوح لاجوردی میم زرین شد نهان نون سیمین…

ادامه مطلب

ای کرده گرد ماه ز شب خرمن

ای کرده گرد ماه ز شب خرمن گریان ز حسرت تو چو باران من آری دلیل قوت بارانست آنجا که گرد ماه بود خرمن ای…

ادامه مطلب

نوروز فرخ آمد و بوی بهار داد

نوروز فرخ آمد و بوی بهار داد بوی بهار و مژده زلفین یار داد یاری کزو وظیفه نوروز خواستم گفت از لبم رطب دهم از…

ادامه مطلب

شرح غم تو لذت شادی به جان دهد

شرح غم تو لذت شادی به جان دهد شکر لب تو طعم شکر وادهان دهد طاوس جان به جلوه درآید زخرمی گر طوطی لبت به…

ادامه مطلب

زهی چو عقل علم گشته در نکو کاری

زهی چو عقل علم گشته در نکو کاری مسلم است تو را نوبت جهانداری کلاه گوشه حکم تو از طریق نفاذ ربوده از سر گردون…

ادامه مطلب

چون کوکبه عید به آفاق درآمد

چون کوکبه عید به آفاق درآمد در باغ سعادت گل دولت به برآمد آن وعده که تقدیر همی داد وفا شد وان کار که ایام…

ادامه مطلب

ای قصر ملک را ز معالیت کنگره

ای قصر ملک را ز معالیت کنگره حزم تو گرد مرکز اسلام دایره در طلعتت نجوم افق را مطالعه در منظرت سعود فلک را مناظره…

ادامه مطلب

نقش هر دولت که آن بر هفت منظر یافتند

نقش هر دولت که آن بر هفت منظر یافتند نظم هر صورت که آن در چار گوهر یافتند چون مرصع شد بهم فهرست آن مجموع…

ادامه مطلب

شبی به خیمه ابداعیان کن فیکون

شبی به خیمه ابداعیان کن فیکون حدیث حسن تو می رفت و الحدیث شجون نشان زلف و رخت یک به یک همی دادند که بند…

ادامه مطلب

سپهر و مهر چو حجاج کعبه اسلام

سپهر و مهر چو حجاج کعبه اسلام به عزم کعبه اسلام بسته اند احرام یکی ستانه همی بوسدش به رسم حجر یکی به چهره همی…

ادامه مطلب

چون برافراخت خسرو سیارگان علم

چون برافراخت خسرو سیارگان علم در خاک پست کرد سراپرده ظلم صبح دوم گرفت جهان گو چرا گرفت؟ اندر هوای شاه نزد جز به صدق…

ادامه مطلب

ای ظفر موکب تو را بر پی

ای ظفر موکب تو را بر پی دو جهان پیش همتت لا شی در صف بندگان تو مریخ روز رزم از شمار بسمل و فی…

ادامه مطلب

نشست خسرو روی زمین به استحقاق

نشست خسرو روی زمین به استحقاق فراز تخت سلیمان به دار ملک عراق خدایگان ملوک زمانه نصرت دین که هست افسر شاهی به طلعتش مشتاق…

ادامه مطلب

شاهی که شیر پیش حسامش چو روبه است

شاهی که شیر پیش حسامش چو روبه است فرمان ده جهان عضدالدین طُغَنشَه است آن خسروی که خسرو اجرام آسمان در تحت حکم او چو…

ادامه مطلب

زان زلف عنبرین که به گل بر نهاده ای

زان زلف عنبرین که به گل بر نهاده ای صد گونه داغ بر دل عنبر نهاده ای مخمور عشق را نبوده چاره ای که تو…

ادامه مطلب

چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار

چون بر زمین طلیعۀ شب گشت آشکار آفاق ساخت کسوت عباسیان شعار پیدا شد از کرانۀ میدان آسمان شکل هلال چون سر چوگان شهریار دیدم…

ادامه مطلب

ای زسعی تو برافراخته سر

ای زسعی تو برافراخته سر دین یزدان و شرع پیغمبر مقتدای زمانه صدرالدین ای کفت مکرمات را مصدر خجل از گوشه عمامه تو تاج فغفور…

ادامه مطلب

نماز خفتن بیگاه،مست لا یعقل

نماز خفتن بیگاه،مست لا یعقل درآمد از درم آن ماه روی مهر گسل همه شمایل دیوانگان گرفته و لیک به زیر هر خم زلفش روان…

ادامه مطلب

قصر هدی شد به سعی شاه مشیّد

قصر هدی شد به سعی شاه مشیّد رایت اسلام سر کشید به فرقَد شاه جهان شهریار عالم عادل خسرو غازی طغانشه بن موید آنک مرکب…

ادامه مطلب

ز خواب خوش چو برانگیخت عزم میدانش

ز خواب خوش چو برانگیخت عزم میدانش مه دو هفته پدید آمد از گریبانش به روی خویش بیاراست عید گاه و مرا نمود هر نفسی…

ادامه مطلب

چو ماه یکشبه بنهفت چهره از نظرم

چو ماه یکشبه بنهفت چهره از نظرم مه دو هفته درآمد به تهنیت ز درم بداد مژده عید از لطف چنانک گرفت ز فرق تا…

ادامه مطلب

ای حکم تو چون قضای مبرم

ای حکم تو چون قضای مبرم در زیر نگین گرفته عالم خورشید ملوک نصرة الدین ای ذات تو نصرت مجسم تاریخ اساس پادشاهیت بر فطرت…

ادامه مطلب

منم امروز و دلی زانده گیتی به دو نیم

منم امروز و دلی زانده گیتی به دو نیم بیم آنست هنوزم که به جان باشد بیم نه مرا مسکن و ماوی،نه مرا خانه و…

ادامه مطلب

شاها درِ تو قبله شاهان عالم است

شاها درِ تو قبله شاهان عالم است گردون تو را مسحر و گیتی مسلم است مقصود آفرینش عالم تویی از آنک ذات مطهرت سبب نظم…

ادامه مطلب

رویت از حسن در جهان سمر است

رویت از حسن در جهان سمر است عقد زلفت نشیمن قمر است زان رخ تازه ولب شیرین همه آفاق پر گل وشکر است تا دلم…

ادامه مطلب

چو سنبل تو سر از برگ یاسمین بر زد

چو سنبل تو سر از برگ یاسمین بر زد غمت به ریختن خونم آستین بر زد رخ تو از عرق و نازکی بدان ماند که…

ادامه مطلب

ای جهان را به تیغ داده قرار

ای جهان را به تیغ داده قرار کرده شاهان به بندگیت اقرار شاه آفاق اخستان توی آنک خواهد از خنجرت اجل زنهار همتت چون شهاب…

ادامه مطلب

نباشدت نفسی در سر آن کله داری

نباشدت نفسی در سر آن کله داری که سر به کلبه احزان فرود آری بدین قدر دل ما هم نگه نخواهی داشت چه دلبری که…

ادامه مطلب

شاها اساس ملک به تو استوار باد

شاها اساس ملک به تو استوار باد عمر تو همچو دور فلک پایدار باد هر آرزو که در دل اندیشه بگذرد همچون عروس ملک تورا…

ادامه مطلب

روز جشن عرب و وقت نشاط عجم است

روز جشن عرب و وقت نشاط عجم است شادزی گرچه فلک باعث اندوه و غم است خویشتن رنجه مدار از قبل فقد مراد می خور…

ادامه مطلب

چه پرتو است که اقبال در جهان افکند؟

چه پرتو است که اقبال در جهان افکند؟ چه غلغل است که دولت در آسمان افکند؟ غبار موکب شاه است یا نسیم بهشت؟ که بوی…

ادامه مطلب

اَهذِهِ رَوزَةُ مِن ذاتِ اَحجالِ

اَهذِهِ رَوزَةُ مِن ذاتِ اَحجالِ اَم غُرَّةُ طَلَعَت فی شَهرِ شَوَالِ اِذا رَأیتُم هِلالَ العیدِفَاغتَبِقُوا بَعدَالفُطُورِ وَ غَنُّوا بَعدَ تَهلالِ عَهدی به وَهوَ کإلا کلیلِ…

ادامه مطلب