اگر به کسی نگویید

اگر به کسی نگویید
من برای شب و سکوت و سردردِ آینه،
شفای نور و
مرهم گفت‌وگو آورده‌ام
تمامِ‌ سرانگشتان سوخته‌ی من
لبریز از حروف رویا و لمس علاقه‌اند.
نمی‌خواهم باورم کنید!
فقط می‌دانم که می‌فهمید
هنوز هم
از کزکز این تاول چاک‌چاک و
آماس این دوپای سفر،
عطر امید و بوی بلوغ و میل ترانه می‌آید.
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *