برو جايی که کر و فر نباشد

برو جايی که کر و فر نباشد
در آنجا از تو بالاتر نباشد
ز عطاران بجو مشک ختن را
به هر جا عنبر و زعفر نباشد
ز صنف عاشقان نشماری او را
که رنگش زرد و چشمش تر نباشد
خدا می خوانی ای جاهل علی را
ولی الله است، پيغمبر نباشد
بلا گرديده يکسر خلق عالم
سپند امروز در مجمر نباشد
مثال توت ريزد جيلک من
اگر در زير آن استر نباشد
غم پشک عشقری در خاطرم نيست
که نامم ثبت در دفتر نباشد
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *