يا كافرِ مطلق باش، يا پوره مسلمان شو
يا پيروِ اهريمن، يا بنده ى يزدان شو
پا بندِ تذبذب را، پهلو به سرِ خار است
يا قيمتِ خود بشناس، يا بر همه ارزان شو
آشوب گهِ گيتى ، آرام نمى شايد
گر دست و دلي داري آماده ى طوفان شو
در كارگهِ وحدت، فرقِ من و مايي نيست
يك ذره برآي از خويش، خورشيدِ درخشان شو
زين كشتيِ بشكسته، يك تخته به دل بربند
وين بحرِ خروشان را، دستي به گريبان شو
گيتي گذرد بر تو، گر خوابي و گر بيدار
اي پاي فروخفته، برخيز و شتابان شو
استاد ضيا قاريزاده