امشب از اين تيره خاك تا بفلك سر بكش
خيمه ى مجنون فراز دامن صحرا دراز
تيز ترك گام زن تند تر استر بكش
از قفس تنگ دهر پاى فرا تر بنه
سر ز سرا پرده ى عالم ديگر بكش
اى دل فطرت گداز ناخن تقدير شو
امشب از اين پرده ها نغمه ى ديگر بكش
نامه ى اعمال را سر به درازى مده
محشر موجود را از مژه اى تر بكش
ناله جانسوز را سوز ديگر ده ضيا
فطرت ناپخته را غازه فزونتر بكش
استاد ضيا قاريزاده