‎همنشين بد

‎همنشين بد
‎آشنائى بمردم نادان مايهء رنج و درد سر باشد
‎همنشين بداست چون عقرب زهرش از وى كشنده تر ‎باشد
‎آه ازين مار آستين پرور كه هميشه پى ضرر باشد
‎هر سخن كز لبش فرود آيد نيشدار همچو نيشتر باشد
‎حرفش از نيش خار تيز تر است خنك آن گوش را كه كر باشد
‎سخنش ذهن را كند مسموم گر چه آلوده با شكر باشد
‎زير تأثير صحبتش رفتن مايهء صد هزار شر باشد
‎نكند رهبرى ترا هرگز جز براهى كه پر خطر باشد
‎نبرد جز ترا براه خطا كه خطاكار و حيله گر باشد
‎زينهار اى پسر بگوش مگير گفته اش گر دُر و گهر باشد
‎نشوى از ستايشش مغرور كه نه چون تو ز تو خبر باشد
‎از تو بايد به عقل و خلق نيكو همنشينت گزيده تر باشد
‎تا ترا عقل و دانش افزايد دانشش از تو بيشتر باشد
‎نيك از نيك و بد ز بد زايد آب آب و شرر شرر باشد
‎استاد ضيا قاريزاده
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *