جز نقش تو در نظر نیامد ما را

ادامه مطلب

گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات

ادامه مطلب

ماهم که رخش روشنی خور بگرفت

ادامه مطلب

هر روز دلم به زیر باری دگر است

ادامه مطلب

اول به وفا می وصالم درداد

ادامه مطلب

چون غنچهٔ گل قرابه‌پرداز شود

ادامه مطلب

هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد

ادامه مطلب

نی دولت دنیا به ستم می‌ارزد

ادامه مطلب

ایام شباب است شراب اولیتر

ادامه مطلب

با می به کنار جوی می‌باید بود

ادامه مطلب

ای دوست دل از جفای دشمن درکش

ادامه مطلب

عشق رخ یار بر من زار مگیر

ادامه مطلب

من حاصل عمر خود ندارم جز غم

ادامه مطلب

جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم

ادامه مطلب

من باکمر تو در میان کردم دست

ادامه مطلب

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست

ادامه مطلب

ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست

ادامه مطلب

حافظ امشب ز غمت میان خون خواهم خفت

ادامه مطلب

هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد حافظ

ادامه مطلب

هر روز دلم به زير باري دگر است حافظ

ادامه مطلب

ني دولت دنيا به ستم مي ارزد حافظ

ادامه مطلب

ني قصه آن شمع چگل بتوان گفت حافظ

ادامه مطلب

من باکمر تو در ميان کردم دست حافظ

ادامه مطلب

ماهي که قدش به سرو مي ماند راست حافظ

ادامه مطلب

گفتم که لبت، گفت لبم آب حيات حافظ

ادامه مطلب

ماهم که رخش روشني خور بگرفت حافظ

ادامه مطلب

بر گير شراب طرب انگيز و بيا حافظ

ادامه مطلب

جز نقش تو در نظر نيامد ما را حافظ

ادامه مطلب

تو بدري و خورشيد تو را بنده شده ست حافظ

ادامه مطلب

اول به وفا مي وصالم درداد حافظ

ادامه مطلب

امشب ز غمت ميان خون خواهم خفت حافظ

ادامه مطلب