‍ با موج دریا می‌ستیزد قایقی در باد

‍ با موج دریا می‌ستیزد قایقی در باد
دریا تماشا می‌کند ای داد ای بی‌داد
تمساح‌ها از بوی خون دیوانه می‌گردند
مهمیزگاه هر چه تمساح است سرخ‌آباد
از عهد «آدم» تا «محمد» تا «اذا زلزال»
بوده‌ست و خواهدبود دنیا کور مادرزاد
در بیستون، شیرین نیامد عشق تعطیل است
روی هوا مانده معلق تیشه‌ی فرهاد
با طبل و سُرنا بوق زد: تاریخ یعنی جنگ
از نیل تا دریای چین، از بلخ تا بغداد
از آسمان‌ها کاش اهریمن نمی‌آمد
او آمد و افراشت هر سو کاخ استبداد
شاید که این‌جا پرتگاه آخر دنیاست
از پشت دریاها بیاید آخرین جلاد
ما و تو نه «آن‌ها» زمین را قورت خواهند کرد
آن سه نفر:
ـ شیطان و
ـ شاه و
ـ آدم شیاّد…
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *