بوی گلی، طراوت باران و گندمی

بوی گلی، طراوت باران و گندمی
در ازدحام شهر کجا جویم‌ات؟ گُمی
فصلی برای گریه و فصلی برای جنگ
ای عشق! من تمام شدم فصل چندمی؟
یک شعر عاشقانه بِه از صد پیاله می
این نشئه نیست در قدحی، ساغری، خُمی
شب‌های بی‌چراغ وطن می‌کشد مرا
ای ماه! چشمکی، فورانی، تبسمی
سوگند عشق ما دو نفر یک دروغ بود
دیدی که من شکستم و تو مال مردمی
من حرف صلح دارم و از جنگ خسته‌ام
اما تو هر دقیقه به فکر تهاجمی
ماییم و این سکوت و پیام‌آوری که نیست
ای «گنگ خوابدیده» خدا را تکلمی
یحیا جواهری
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *