در ستایش میرمیران – بیستم

در ستایش میرمیران – بیستم ای تماشاییان جاه و جلال بشتابید بهر استقبال که ز ره می‌رسد به سد اعزاز از در شاه موکب آمال…

ادامه مطلب

در ستایش بکتاش بیگ حکمران کرمان

در ستایش بکتاش بیگ حکمران کرمان از آنرو شد به آبادی بدل ویرانی کرمان که دارد بانیی چون عدل نواب ولی سلطان ز برج عدلش…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – بیست و دوم

در ستایش میرمیران – بیست و دوم بهار آمد و گشت عالم گلستان خوشا وقت بلبل خوشا وقت بستان زمرد لباسند یا لعل جامه درختان…

ادامه مطلب

در ستایش پروردگار

در ستایش پروردگار راحت اگر بایدت خلوت عنقا طلب عزت از آنجا بجوی حرمت از آنجا طلب تنگ مکن ای همای خانه بر این خاکیان…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – بیست و یکم

در ستایش میرمیران – بیست و یکم ساقیا روز نشاط آمد و شد دور به کام می‌رود روز ز بالای تو می ریز به جام…

ادامه مطلب

در ستایش بکتاش بیک

در ستایش بکتاش بیک اگر مساعدت بخت نبود و اقبال کجا هلال و رسیدن به مستقر کمال اگر مدد نرسیدی ز طالع فیروز نداشتی زر…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – بیست و چهارم

در ستایش میرمیران – بیست و چهارم صبح عید است و تماشاگه گیتی در شاه شاه چون عید مجسم به سر مسند و گاه شاه…

ادامه مطلب

در ستایش پیغمبر اکرم ص

در ستایش پیغمبر اکرم ص کسی مسیح شود در سراچه افلاک که پا چو مهر مجرد کشد ز عالم خاک به سیل‌خیز حوادث اسیر کلبه…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – چهاردهم

در ستایش میرمیران – چهاردهم ای برسر سپهر برین برده ترکتاز خورشید بر سمند بلند تو طبل باز دادند بهر لعل زر نقره خنگ تو…

ادامه مطلب

در ستایش حضرت علی ع – دوم

در ستایش حضرت علی ع – دوم بر زمین گشتیم تا زد جسم محزون آبله وه که خوابانید ما را بی تودر خون آبله بسکه…

ادامه مطلب

در ستایش عبدالله خان اعتمادالدوله

در ستایش عبدالله خان اعتمادالدوله سد زبان خواهم که سازم یک به یک گوهر نثار در ثنای میرزای کام بخش کامکار مجلس آرای وزارت انجمن…

ادامه مطلب

در ستایش امام هشتم ع

در ستایش امام هشتم ع تا شنید از باد پیغام وصال یار گل بر هوا می‌افکند از خرمی دستار گل گرنه از رشگ رخ او…

ادامه مطلب

در ستایش غیاث الدین محمد میرمیران

در ستایش غیاث الدین محمد میرمیران دل و طبعی که من دارم اگر دریا و کان باشد یکی جوهر نثار آید یکی گوهر فشان باشد…

ادامه مطلب

در ستایش امام دوازدهم «ع»

در ستایش امام دوازدهم «ع» سپهر قصد من زار ناتوان دارد که بر میان کمر کین ز کهکشان دارد جفای چرخ نه امروز می‌رود بر…

ادامه مطلب

در ستایش غیاث الدین محمد میرمیران – چهارم

در ستایش غیاث الدین محمد میرمیران – چهارم ای بخت خفته خیز و نشین خوش به اعتبار زیرا که با تو بر سر لطف آمده‌ست…

ادامه مطلب

در ستایش از شاه‌ طهماسب – دوم

در ستایش از شاه‌ طهماسب – دوم هزار شکر که بر مسند جهانبانی نشست باز به دولت سکندر ثانی ستون سقف فلک گشت رکن صحت…

ادامه مطلب

در ستایش غیاث الدین محمد میرمیران – دوم

در ستایش غیاث الدین محمد میرمیران – دوم یک جهان جان خواهم و چندان امان از روزگار کن جهان جان ، بر آن جان جهان…

ادامه مطلب

در ستایش حضرت علی ع

در ستایش حضرت علی ع زلف پیش پای او بر خاک می‌ساید جبین همچو هندویی که پیش بت نهد سر بر زمین زین خطایش بر…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – سیزدهم

در ستایش میرمیران – سیزدهم لله الحمد کز حضیض خطر شد به اوج آفتاب دین پرور چشم خفاش کور گو می‌باش کز فلک مهر بگذراند…

ادامه مطلب

در ستایش شاهزادهٔ آزاده شاه خلیل الله

در ستایش شاهزادهٔ آزاده شاه خلیل الله حسن ترا که آمده خط گرد لشکرش بس ملک دل هنوز که گردد مسخرش رویی ز اول خطش…

ادامه مطلب

در ستاش میرمیران – اول

در ستاش میرمیران – اول تفت رشک ریاض رضوان است که در او جای میرمیران است غیرت باغ جنت است آری هر کجا فیض عام…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – سوم

در ستایش میرمیران – سوم بلبلی را که همین با گل بستان کار است بی گلش دیدن گلزار عجب دشوار است غرض از بودن باغ…

ادامه مطلب

در ستایش شاه غیاث الدین محمد میرمیران – سوم

در ستایش شاه غیاث الدین محمد میرمیران – سوم عقل و دولت ساعت سعدی نمودند اختیار ساعت سعدی هزارش سعد اکبر پیشکار ساعتی کان ساعت…

ادامه مطلب

قصیده دوم

قصیده دوم ای فلک چند ز بیداد تو بینم آزار من خود آزرده دلم با دل خویشم بگذار چند ما را ز جفای تو دود…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – چهارم

در ستایش میرمیران – چهارم شغلی که مطمح نظر کیمیاگر است تحصیل اتحاد صفات مس و زر است این فعل پر شکوه نیاید ز هر…

ادامه مطلب

در ستایش شاه طهماسب

در ستایش شاه طهماسب آنکه جان بخش و جان ستان باشد لطف و قهر خدایگان باشد آفتابی که سایهٔ چترش بر سر شاه خاوران باشد…

ادامه مطلب

قصیده اول

قصیده اول باز وقت است که از آمدن باد بهار بشکفد غنچه و گل خیمه زند در گلزار آید از مهد زمین طفل نباتی بیرون…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – هفتم

در ستایش میرمیران – هفتم الاهی تا زمین باد و زمان باد به حکمت هم زمین هم آسمان باد کمین جولانگه خورشید رایت فضای باختر…

ادامه مطلب

در ستایش حضرت علی مرتضی ع

در ستایش حضرت علی مرتضی ع دلم دارد به چین کاکلش سد گونه حیرانی به عالم هیچکس یارب نیفتد در پریشانی ز ما سد جان…

ادامه مطلب

قصیده – هشتم

قصیده – هشتم همچو گل در زیر گل باشید ای گلها نهان زانکه آغاز بهاری شد بتر از سد خزان آنکه در پای شکوفه می‌زد…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – نهم

در ستایش میرمیران – نهم باد فرخنده عید و فصل بهار بر تو و شاهزاده‌های کبار میر میران که روی خرم تست عید احرار و…

ادامه مطلب

در ستایش خان‌احمد

در ستایش خان‌احمد نماز شام که سیمین همای زرین بال به بام به اختر انداخت سایه اقبال پدید گشت مه نو ز طرف چشمه مهر…

ادامه مطلب

قصیده – هفتم

قصیده – هفتم چه در گوش گل گفت باد خزانی که انداخت از سر کلاه کیانی ز بالای اشجار از باد دستی نسیم خزان می‌کند…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – دوم

در ستایش میرمیران – دوم آن را که خدا نگاهبان است از فتنه دهر در امان است هرکس شد از او بلند پایه بیرون ز…

ادامه مطلب

در ستایش حضرت علی ع

در ستایش حضرت علی ع شاه انجم چو زرافشان شود از برج حمل پر زر ناب کند غنچه نورسته بغل تا ز آیینه ایام برد…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – هفدهم

در ستایش میرمیران – هفدهم عید خرم تر از این یاد ندارد ایام غالبا روی تو این خرمیش داده به وام به جمال تو گرین…

ادامه مطلب

در ستایش میرمیران – پانزدهم

در ستایش میرمیران – پانزدهم بر کسانی که ببینند به روی تو هلال عید باشد همه روز و همه ماه وهمه سال میرمیران که بود…

ادامه مطلب

در ستایش حضرت علی «ع»

در ستایش حضرت علی «ع» ز بحر بسکه برد آب سوی دشت سحاب سراب بحر شود عنقریب و بحر سراب گرفته روی زمین آب بحر…

ادامه مطلب